بخواهد غذا نخورد این غریزه در انسان نهاده نمی‌شد. پس این‌که نهاده شده دلیل بر این است که لازم بوده و باید باشد. مسئله اینجاست یعنی ما از اینجا می‌خواهیم شروع کنیم به اولین بحثمان درباره مسئله خودسازی.
 ببینید ما انسانی داریم دارای این جنبه‌های گوناگون و این جنبه‌های گوناگون اگر نگوییم که در مبارزه هستند که به قصد کشت به جان یکدیگر افتاده‌اند، ولی در هرحال جهت این دو نوع نهاد فرق می‌کند. و طبعاً نوعی درگیری، نوعی مبارزه، بین این دو پیدا می‌شود، یعنی از یک طرف انسان سودجوست و ثروت و داشتن نوعی مکنت مادی را دوست می‌دارد. یا مسائل جنسی یا غذا یا حتی قدرت مادی، نوعی نفوذ، نوعی حاکمیت، این‌ها چیزهایی است که در انسان هست، این‌ها را نمی‌توانیم بگوییم که نیست.
از آن طرف لازم بوده که باشد تا انسان را در این جهات هدایت بکند. یعنی همان‌طورکه گفتیم اگر مسئله علاقه به مال و ثروت و غذا و این‌طور چیزها نبود، نه زمین آباد می‌شد و نه معادنی استخراج می‌شد و نه صنعتی پیشرفت می‌کرد و نه زندگی‌ها تأمین می‌شد و نه رفاه اجتماعی برای کسی فراهم می‌گشت و نه اصلاً این نسل می‌ماند و رشد می‌کرد. پس لازم است این‌طور سائقه ها وجود داشته باشد تا ما بتوانیم در جهات رشد طبیعی و مادی خودمان و هم در جهت تکامل مادی، علمی، صنعتی، کشاورزی و غیره پیشرفت کنیم.
 پس این‌ها اصل وجود غریزه و سائقه های بی‌حد و حساب است. این لازم است برای این‌که این انگیزه‌ای باشد

نظر خود را ارسال کنید