حرکت جوان‌ها در طی این 25 سال اخیر بوده‌ایم به تدریج مشاهده می‌شود که رو به سوی این حالت رفته و می‌رویم.
درگذشته ها شاید آدم کمتر در جلسه‌ای شرکت می‌کرد حتی در جلساتی که عده‌ای از آقایان علما یا از مؤمنین از متعهدین بودند و به هنگامی که جلسه و مهمانی برپا بود تو گویی این ساعت هرز است باید با شوخی و مزاح و حرف‌های بیهوده بگذرد و یا مسافرت که می‌کردند انگار دیگر مسافرت این وقت گران‌بها از زندگیشان حذف شده و هرچه دلشان می‌خواهد می‌گویند و هر کار دلشان می‌خواهند می‌کنند.
 این حالت وجود داشت. بی‌اعتنایی به وقت، بی‌اعتنایی به آنچه که می‌شنوند، ولی به‌تدریج انسان احساس می‌کند افراد متعهد می‌شوند و می‌خواهند تا بیشتر از وقتشان استفاده نمایند و لذا حتی در جلسات مهمانی خانوادگی هم که حالا کم‌کم در بین افراد متعهد ما نیز کم شده در این جلسات هم سعی می‌کنند تا بحثی باشد. بحث علمی، بحث سیاسی و یا بحث اجتماعی که این‌گوش بیهوده به کار نرود این مغز هرزآب نباشد، فاضلاب نباشد. واقعاً گاهی آدم این مغز را فاضلابش می‌کند که این درحقیقت ضایعه‌ایست بس اسفناک.
 امیدوارم ان‌شاءالله به برکت این روز عزیز، تذکرات برای همه ما نافع باشد. این خطبه را شاید حدود 20 سال پیش حفظ کرده بودم مکرر خواندیم و گفتیم روی منابر. ولی باز هم که آدم می‌خواند می‌بیند که خودش هم فاصله گرفته است فاصله‌ای

نظر خود را ارسال کنید