با فکر کردن تنها می شود آدم خودش را عوض کند و نه با تصمیمگیری خشک و خالی بدون پشتوانه عمل.
ما نمونههایی از آیاتی را که درباره نفس بود مطرح کردیم و بنابراین آیا بگوییم نفس در قرآن چند تا معنی دارد؟ که در جایی شیطان است و در جایی خدا. یک جا خوب است و یک جا بد. فکر میکنم این راهحل تفسیر صحیح نباشد.
«وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا» سوگند به جان آدمی و آن که جان را پرداخت و به او الهام کرد فجور و تقوا را.
یعنی انسان طوری میشود که میتواند بفهمد، نفس گاهی تجلیگاه علم است، بصیرت است، گاهی تجلی هوس است، گاهی تجلی حرص و گاهی تجلیگاه مشیت است، اراده است، تصمیمگیری است و گاهی در جلوه مجاهدت است پس بهتر است برای آنکه بتوانیم تفسیر مناسبتری برای این آیات پیدا کنیم و به نظرمان تضاد و تناقض نرسد بگوییم که نفس یک معنی دارد و آن همان انسان است و آن همان "خودی" انسان است و حقیقت انسان و هویت انسان و کیان انسان.
منتهی این هویت انسان «من نطفه امشاج» آمیخته است به رویهها و لایهها و ابعاد گوناگون و تعبیرات قرآن هم به صورتهای مختلف از نفس به تناسب بعد آیه، رویه خاصی از آن را ارائه میدهد از این نفس یک جا جلوه خداییاش را می گوید یک جا جلوه شیطانیاش را، یک جا جلوه پستی است، یک جا جلوه فضیلت است، حالا که از نظر قرآن هم مسلم شد که نفس انسان دارای ابعاد گوناگون است، هم تعالی را دارد و هم دنائت را، برگردیم به