از آنها پیروی كرد.
بالاخره این كلام حضرت به ما میفهماند كه هر كسی یا ماموم است و یا امام. یا خودش پیشرو است و واقف به احكام خداست و اگر نه باید پیروی كند. این یك چیز واضحی است. فرض كنید شخصی كه پزشك نیست به پزشكی احتیاج دارد. كسی نمیتواند بگوید كه من دكتر نیستم و به دكتر هم احتیاجی ندارم. اگر مریض هم شدم همینطور میخوابم تا بمیرم. عقلا یك چنین انسانی را مذمت میكنند؛ یا باید خودتان تخصص طبی داشته باشید، یا اگر تخصص طبی ندارید و احتیاج پیدا كردید، كسالتی پیدا كردید، عقل بشر و تمام افراد قضاوت میكنند كه باید به متخصص مراجعه كنید. منتهی تشخیص متخصص با خودتان است. استبداد نیست. تحقیق میكنید و میپرسید كه چه كسی تخصصش زیادتر است و مخصوصا اگر مرض، مرض مهمی باشد. یك موقع مرض، مرض جزئی است. انسان به دكتر محل مراجعه میكند و با یك مداوای جزئی خوب میشود. اما اگر یك مرضی است كه خطرناك است، خطر مرگ دارد، میخواهید جراحی كنید، اینجا خودتان را در اختیار هر دكتری قرار نمیدهید. از اهل فن تحقیق میكنید، هر كسی را گفتند كه تخصصش بیشتر است، به او مراجعه میكنید.
همین دلیل بر این است كه در مسائل