و خود حضرت علی (ع) اینكار را می‌كرده است.
بالاخره عثمان ابن حنیف در یك مجلس عروسی یا جشن شركت كرده و این مجلس یك مجلس اشرافی بوده است كه طبعا اشراف و اعیان شهر بصره در آن مجلس دعوت شده بودند و فقرا و طبقه‌ی سه، محروم بودند. كاملا مجلس طبقاتی بوده است. اینجا حضرت نامه‌ی توبیخ‌آمیزی به عثمان ابن حنیف می‌نویسد. من اكنون متن عبارت نهج‌البلاغه را می‌خوانم. می‌فرماید:
اما بعد (یعنی بعد از حمد و صلوه. معلوم می‌شود حمد و صلاتی هم داشته كه سیدرضی آن را ذكر نكرده است). یا بنَ حُنَیف ای پسر حنیف (عثمان بن حنیف) «فَقَد بَلَغَنی اَنَّ رَجُلاً مِن فِتیهِ اَهلِ البَصرَهِ دَعاكَ اِلی مَأدَبَهٍ فَاَسرَعتَ اِلَیها». به من خبر رسیده است كه یك مردی از جوانان اهل بصره تو را به یك سفره‌ای دعوت كرده است. (مأدبه سفره غذا و طعام را می‌گویند) فاسرعت الیها. تو هم به آن شتافته‌ای. مجلسی بوده است كه تو خیلی خوشت آمده و مطابق طبع تو بوده و اگر دو پا داشتی دو پای دیگر هم قرض كردی و در آن مجلس شركت كرده‌ای.
(بعضی جاها هست كه انسان به زور می‌رود و بعضی جاها هست كه چون مطابق طبعش است بلافاصله به آنجا می‌شتابد) و تو خیلی با شتاب به آنجا رفته‌ای، گو اینكه

نظر خود را ارسال کنید