حركت را در چهار مقوله ی عَرَضی می‌دانستند مانند شیخ الرئیس. آن چهار مقوله‌ی عرضی عبارتست از:
1-  كم، یعنی كمیت چیزی زیاد بشود مانند درخت كوچكی كه نمو می‌كند.
2-  كیف، مانند سیب كه اول سبز است، بعد زرد و سپس سرخ می‌شود. این حركت را حركت كیفی می‌نمامند. سیب هم حركت كیفی دارد و هم حركت كمی. یعنی هم بزرگ می‌شود و هم رنگش تغییر می‌كند.
3- حركت اَینی، یعنی مكانی، اتومبیل كه حركت می‌كند و مكان عوض می‌كند. این حركت را اَینی یا انتقالی می‌گویند.
4-  حركت وضعی. در اصطلاح فلسفه، وضع عبارتست از: نسبتی كه اجزاء شیئی، به یكدیگر دارند و نسبتی كه به خارج دارند. زمین كه حركت وضعی دارد یعنی دور خودش می‌چرخد و نسبت اجزاء زمین به خارج عوض می‌شود. خود جسم در جای خودش است اما برای اجزائش در وضع و محاذات حركت پیدا می‌شود. زمین هم حركت وضعی دارد و هم حركت انتقالی یا اَینی دارد. پس حركت عبارتست از تغییر در:
1- اَین
2- وضع

نظر خود را ارسال کنید