درخت است اما غیر از آن خواص مشترك اجسام كه وزن و حرارت و برودت باشد، میبینیم؛ این قوهی غاذیه دارد كه بوسیله آن تغذی نموده و از زمین و هوا غذا و خوراک می گیرد، یعنی به این معنا كه آن اجزائش كه تحلیل میرود، بدل ما یتحلل (بدل آنچه تحلیل رفته و هضم شده است) میآورد. این را قوه غاذیه میگویند. قوهی منمیه دارد كه او را نمو میدهد؛ یعنی كوچك را بزرگ میكند. البته با غاذیه فرق دارد، بدل ما یتحلل آن است كه تحلیل میرود؛ ممكن است كه یك چیزی نمو نكند ولی بدل ما یتحلل بخواهد. وقتی كه اجزاء دائما تحلیل میرود عوض او میآید؛ این را قوه غاذیه میگویند. قوهی منمیه آن چیزی است كه در اقطار ثلاثه یعنی در طول و عرض و عمق بزرگتر میكند. درخت كوچك، بزرگ میشود. این را منمیه یا نامیه میگویند. قوهی مولده هم دارد. به این معنا كه در وسط میوه زردآلو هستهای موجود است كه این هسته سبب میشود نسل درخت زردآلو منقرض نشود و یك درخت زردآلوی دیگری پیدا بشود. در همه گیاهان و درختان قوهی مولده هست.
پس میبینیم در این نباتات یك امتیازی از جمادات دیگر هست و آن اینكه سه خاصیت دارند، كه عبارتست از «غاذیه، منمیه، مولده» پس آن خصلت ذاتی و صورت ذاتی كه در یك جسم باشد و افعال مختلفی از او صادر بشود، اسم او را نفس میگذاریم. در اصطلاح فلسفی میگویند