همان موم باشد برمی‌گردانید. آن لحظه‌ای كه شما گنجشك را درست كردید فرضا سه دقیقه بطول انجامید. وقتی آن صورت را بهم زدید، آن سه دقیقه اول مقوم ذات او بود، هنگامیكه صورت آن بهم خورد محال است كه آن گنجشك برگردد ولو ما دوباره با همان موم گنجشكی درست كنیم. بخاطر اینكه زمانش هم باید برگردد. زمان رفته هم محال است كه برگردد. زمان مقوم ذات او بود. حال اگر دوباره ما گنجشكی درست كردیم آن را موجود ثانوی می‌دانیم، كه شبیه به گنجشك قبلی است، عین آن نیست. و این مسئله را فلاسفه اعاده‌ی معدوم تعبیر می‌كنند و می‌گویند اعاده‌ی معدوم محال است. یعنی چیزی كه معدوم شد، عین آن را غیر ممكن است كه عود دهیم.
متكلمین از طرفی نفس مجرد را نمی‌توانستند قبول كنند و از طرفی هم می‌خواستند كه مسئله‌ی معاد را درست كنند. همینطور چشم بسته گفتند كه اعاده‌ی معدوم محال نیست. حالا اگر از ما سئوال كنند كه مگر خدا قدرت ندارد؟ جواب می‌دهیم كه چرا خدا قدرت دارد. اما قدرت بر امر محال تعلق نمی‌گیرد. مثلا فرض كنید كه یك چیز در یك لحظه هم داغ باشد و هم سرد. یك هم چیزی موجود باشد و هم موجود نباشد. یك چنین چیزی محال است. اجتماع ضدین محال است و اجتماع نقیضین هم محال است. وقتیكه

نظر خود را ارسال کنید