فهرست مطالب کتاب


**صفحه=18@
رفته است. (می دانید که ابواب ثلاثی مزید مثل باب تفعل معانی جدیدی را بر ریشه اصلی اضافه می کنند.) شاید اصلی ترین معنای توفی «چیزی را کاملاً گرفتن» باشد مثلاً اگر شما طلب خود را یا حق خود را از کسی گرفتید می توان گفت توفی طلبه یا توفی حقه.
یکی از کلماتی که تقریباً مترادف توفی است کلمه «قبض»**زیرنویس=قبض یعنی چیزی را گرفتن. مثلاً اگر شما یک دسته گندم را بردارید بقدری که در یک دست می گنجد اصطلاحاً آن را قبضه می گویند (چیزی را کاملاً در دست گرفتن).@ است که ما در فارسی هم بکار می بریم مثل «قبض روح» یعنی گرفتن روح. لذا شاید بهترین اسم «ملک الموت» قابض الارواح باشد به جهت اینکه ارواح را می گیرد.
آیات قرآن در مورد توفی
الله یتوفی الانفس حین موتها والتی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجل مسمی**زیرنویس=سوره زمر آیه 42.@
«خداست که وقتی مرگ ارواح خلق را می گیرد و آن کسی را که هنوز مرگش فرا نرسیده نیز در حال خواب روحش را قبض می کند سپس آن را که حکم به مرگش کرده جانش را نگاه می دارد و آن را که نکرده به بدنش می فرستد تا وقت معین مرگ.
قرآن در این آیه نکته ای را بیان می کند که «خواب مرگ کوچک است» و «مرگ خواب عمیق و بزرگ». و در هر دو حالت رابطه روح با بدن قطع می شود لکن در مرگ قطع کامل است و روح به بدن برنمی گردد
**زیرنویس=البته ما طبق روایات معتقدیم پس از مرگ هم رابطه بدن و روح کاملاً قطع نمی شود مخصوصاً روزهای اول مرگ که روح با بدن نوعی ارتباط دارد. پس بهتر است بگوئیم رابطه به شدت قطع می شود.@
ولی در خواب مقداری از رابطه باقی است و روح دوباره به بدن برمی گردد.
هنوز هیچ یک از فلاسفه و دانشمندان در ماهیت مرگ

نظر خود را ارسال کنید