**صفحه=29@
البقاء» است. همیشه باقیست و هرچه تکامل پیدا کند چیزی را از دست نمی دهد. و لذا می گویند که دستگاه آفرینش مادی اصلاً یک میدانی است برای ساختن روح یعنی روح ثمره حرکت مادیات است.
در دوره های مختلف حیات در طبیعت همه چیز به وجود می آید و تغییر می کند و شکل قبلی خود را از دست داده و به چیز دیگری تبدیل می شود (یک سیکل را می گذراند) به جز ارواح و مجردات که به همان شکل باقی می مانند و به عالم دیگری می پیوندند.
نظر مادی ها در مورد بقای روح
بعضی سئوال می کنند به چه دلیلی می گوئید که انسان با مرگ تمام نمی شود. مگر نه این است که انسان در یک مرحله به وجود آمده و پس از طی دوره ای از عمر در یک مرحله تمام می شود؟
شاید این عقیده برای کسانی که معتقد به آخرت نیستند خیلی معمولی است و فکر می کنند چیزی غیر از این نیست. آیاتی در قرآن هست، که عقیده افرادی را به نام دهریون نقل می کند که همین حرف را می زنند.
و قالوا ما هی الاحیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما یهلکنا الا الدهر و مالهم بذلک من علم ان هم الا یظنون».
«کسانی در زمان پیامبر بودند که می گفتند زندگی غیر از این حیات دنیا نداریم و حشر و نشر و قیامتی نخواهد بود مگر همین مرگ و حیات طبیعت. این سخن را نه از روی علم و دلیل بلکه از روی خیال می گفتند (آنها خدا را هم منکر بودند و می گفتند طبیعت اینکار را می گفتند)
**زیرنویس=سوره جاثیه آیه 24- به نظر بعضی این آیه عقیده تناسخ را نقل می کند. این عقیده که در هند خیلی رایج است و گروه زیادی پیرو آن هستند چنین است که روح انسان جایش را عوض می کند. مثلاً اگر یکی از ما بمیرد روح او به جسم دیگری منتقل می شود که اگر انسان قبلی موجود خوبی بوده روح او به یک موجود مرفه و راحت منتقل می شود و اگر موجود بدی بوده منتقل می شود به یک موجود پستی مثل یک حیوان، یک حشره و یا یک انسان بدبخت.
البته بعضی تناسخی ها حیات اخروی را هم قائلند و می گویند آنقدر این انتقال تکرار می شود تا انسان در این دنیا به شکلی که بایسته است می رسد و سپس آن حالت بعدی پیش می آید.@