**صفحه=84@
همین 3 چیز مورد توجه انسان قرار می گیرند.)»
انسان نخست به اموالش توجه کرده و از آنها می پرسد.
والله انی کنت علیک لحریصاً شحیحاً
من نسبت به تو حریص بودم و اصرار به داشتن مال داشتم.
فمالی عندک
«حال برای من چه می توانی بکنی؟»
خذمنی کفنک
«فقط می توانی از من یک کفن برگیری!»**زیرنویس=اگر مالی در این موقع برای انسان مانده باشد در حقیقت آن است که در راه خدا خرج کرده و یا صدقه جاریه ای است که بخشیده است.@
ثم یلتفت الی ولده فیقول والله انی کنت لکم لمحباً و انی کنت علیکم لحامیا، فما ذالی عندکم؟ فیقولون نؤدیک الی حفرتک و نواریک فیها.
«سپس متوجه فرزندانش شده و می گوید: من دوست شما بودم و از شما حمایت می کردم، پس شما برای من چه می توانید بکنید؟ جواب می دهند که ما ترا با احترام تحویل قبر می دهیم.»**زیرنویس=البته فرزند، با اعمال خویش می تواند در زندگی پدر و مادرش در برزخ نقش داشته باشند. در غیر این صورت از او کاری ساخته نیست.@
ثم یلتفت الی عمله فیقول: والله انی کنت فیک لزاهداً، و انک کنت علی لثقیلا، فماذا عندک
«پس از آن به عمل خویش توجه می کند و می گوید من نسبت به تو بی رغبت بودم و به تو زهد داشتم (نسبت به تو بی توجه بودم) و تو بر من سخت بودی (کنایه از مشکل بودن کار خیر است)، پس و تو بر خداوند عرضه شویم.»
فیقول: انا قرینک فی قبرک، و یوم حشرک، حتی اعرض انا و انت علی ربک.
«می گوید من همراه تو هستم، تا روزی که محشور شوی و من و تو بر خداوند عرضه شویم.»
فان کان الله ولیاً، اتاه اطیب الناس ریحاً واحسنهم منظراً