فهرست مطالب کتاب


**صفحه=139@
عضو بیابید كه همه او را به عنوان فردی كه متعهد به اخلاق و خلقیات اسلامی ست و خودخواهی ندارد و در جمع حل می‌شود، قبول داشته باشند. و این جمله برای ما خیلی راهگشا بود. بنده قلم دستم گرفتم و كاغذ و یكی یكی بنا كردیم افراد را شمردن و نوشتن. ایشان گفت از همین جمع خودمان، شش نفری كه نشسته ایم، شروع كنیم. آیا همه‌ی ما همدیگر را قبول داریم به این عنوان یا نه؟ و اسم ایشان، اسم بنده، اسم دوستان، یكی یكی را نوشتیم. عده‌ی دیگری را هم نوشتیم. قرار شد از آن ها دعوت كنیم و كار به این وسیله شروع شد. چند ماه كار ادامه داشت. جلسات منظمی در تهران تشكیل می‌شد. من از مشهد می‌آمدم. بعضی دوستان از قم می‌آمدند. كسانی هم در تهران بودند. و می نشستیم حول و حوش این كه چه كار باید بكنیم، و طبق چه برنامه‌ای... افراد جدیدی را هم به تدریج به این جمع اضافه كردیم؛ دقیقاً یادم نیست حدود ده پانزده نفر یا ده دوازده نفر. اواخر همان سال، زمستان بود، كه بعضی از ما را گرفتند. تبعید شدیم به شهرهای مختلف. از جمله آقای دكتر بهشتی و مشكینی بودند. فكر می‌کنم آقای مشكینی بود. به نظرم كه ایشان هم تبعید شد. و آقای...، متأسفانه حالا یادم نمی‌آید. خود من هم بودم، تبعید شدیم. بعضی زندان رفتند، بعضی تبعید شدند. جمع متلاشی شد.
هنوز دو سه ماهی از تبعید ما نگذشته بود كه - من و آقای حجتی با هم بودیم در ایرانشهر - روزی آقای باهنر آمد آن جا دیدن ما و چقدر خوشحال شدیم. وقتی ایشان گفت آمده و پیامی از جمع برای ما دارد، معلوم شد كه كار در نبود ما جریان پیدا كرده، با یك وقفه ای ادامه پیدا كرده، و برای ما پیشنهادهایی آورده بود و سؤال‌هایی مطرح كرده بود. و یادم است مثلاً طرحی برای حكومت اسلامی نوشته بودند. پیش نویسی آورده بودند كه ما این را چك كنیم، نظر بدهیم، بحث كنیم و بعد بر گردانیم تا بعد بار دیگر دوستان روی آن نظر بدهند. طرحی بود برای خود تشكیلاتمان، كه از چند شعبه متشكل باشد، چه بخش‌هایی را داشته باشد، چه كسانی باشند، آورده بود كه من با آقای حجتی با چه شور و شوقی و با چه شعفی این را برای كار كردن، در آن جا كه بی كار هم بودیم، استقبال كردیم كه كار پیش برود. تبعید ما تا اواخر یا اواسط سال 57 ادامه پیدا كرد. تصور می‌کنم آبان بود كه ما از تبعید برگشتیم. وقتی برگشتیم مجدداً این جمع در تهران تشكیل شد، منتها یا یك نشاط بیشتر، و كارهای انجام شده تری. و طرح‌های گوناگونی در جلسات مطرح می‌شد برای چگونگی اعلام و شروع به كار، كه اگر آن طرح‌ها را بگویم برای شما كسالت آور است. چهار پنج جور مطرح و مشكلاتش بررسی شد و رد شد و باز طرح دیگری و به همین ترتیب.
آن طرحی كه آخر بار مورد قبول همه قرار گرفت، این بود كه قرار شد ده نفر از سرشناس ها به عنوان مؤسسین این تشكیلات - آن وقت سازمان می‌گفتیم - این را اعلام كنند به وسیله‌ی روزنامه‌ای و امضا كنند. می‌دانید كه آن وقت هنوز زمانی بود كه دستگاه كاملاً مسلط بود: زمان حكومت شریف امامی و بعد از 17 شهریور و آن مسائل حاد و شدید. گفتیم ما می‌آییم این را اعلان می‌کنیم و مطمئناً ما را خواهند گرفت: یا می‌کشند، یا زندان خواهند كرد. بلافاصله بعد از گرفتن ما، ده نفر دوم اعلان كنند كه تشكیلات زیرزمینی شده و اسم‌هایشان را اعلان نكنند، فقط اعلان كنند كه ده نفر دوم دارند تشكیلات را می گردانند. این خاصیت بزرگش این است كه تشكیلات ما ثبت خواهد شد در جامعه، در فضای جامعه، و

نظر خود را ارسال کنید