فهرست مطالب کتاب


**صفحه=93@
اول این مشخص بشود تا بعد ببینیم چه عواملی می‌تواند آن را حفظ كند.
در 22 بهمن، ما یك حضور كامل مردمی‌ داشتیم، یعنی شما در خیابان‌ها و کوچه‌های محلات تهران و همه‌ی شهرهای دیگر، مردم را به همان معنای واقعی كلمه، نه یك قشر خاص و نه یك طبقه‌ی خاصی، بلكه به طور عموم حاضر و مصمم و تصمیم گیرنده مشاهده می‌کردید، كه البته خود این به دلیل نبودن سازماندهی بی نظمی‌هایی را به وجود می‌آورد؛ اما بركت وجود مردم بر این اشكال ناشی از عدم سازماندهی كاملاً می‌چربید.
ما حضور مردم را در صحنه به اضافه‌ی هدف و جهتی كه عبارت از توجه به اسلام است داشتیم، به طوری كه بعد از حركت 22 بهمن، به فاصله‌ی یك ماه و نیم در دهم فروردین، وقتی كه روز جمهوری اسلامی مطرح و رفراندوم شد بیش از 99 درصد مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند در حالی كه شاهد و ناظر بودیم آن روز تلاش‌های زیادی صورت می‌گرفت تا عنوان جمهوری اسلامی را به عنوان‌های دیگری - از قبیل جمهوری دموكراتیك اسلامی، جمهوری دموكراتیك خلق و چیزهای دیگر - تبدیل كنند. اما در عین حال مردم آمدند قاطعانه با رأی نود و نه و نیم درصد جمهوری اسلامی را تأیید كردند كه این حاكی از وجود عنصر ایمان مذهبی و ایمان اسلامی در میان مردم است.
از دیگر عناصر محافظ انقلاب، رهبری قاطع و تردیدناپذیر و مصمم و فداكار است و لذا تداوم این انقلاب به تداوم این سه عنصر مذكور بستگی دارد و اگر شما به درستی ملاحظه كنید خواهید دید كه در طول این مدت برای هر یك از این سه عنصر توطئه‌هایی چیده شده تا مجموع آنها را از چهارچوب انقلاب خارج كنند؛ یعنی هم توطئه شده برای این كه رهبری را تضعیف كنند، هم توطئه شده تا حضور مردم را تضعیف كنند و هم توطئه شده برای این كه اسلام را و باور مذهبی را از مردم بگیرند و دقیقاً روی این سه عنصر از طرف استكبار جهانی برنامه ریزی و سرمایه گذاری شده تا آنها را از بین ببرد و برای مثال جهت تضعیف رهبری، من اشاره می‌کنم به حركات و اظهاراتی كه در ماه‌های اول انقلاب می‌شد و می‌خواستند رهبری را از امام خمینی به یك گروه یا به شخصیت‌هایی منتقل كنند یا این كه لااقل تجزیه كنند. یعنی من از همان وقت به خاطر دارم در اجتماع بزرگی از اجتماعات یكی از شهرهای بزرگ ایران كه شركت كرده بودم شعار مردم دقیقاً هوشیارانه به دهان كسانی می‌زد كه سعی بر این مطلب داشتند و مردم صریحاً می‌گفتند رهبر و امام ما همان كسی ست كه فرائض دینمان را از او فرا می‌گیریم و بدین وسیله مرجعیت و رهبری مبارزه را با همدیگر هم عنان می‌دانستند.
در آن روز کوشش‌هایی می‌شد تا این وحدت رهبری از بین برود و تجزیه شود، یا این كه به صورت رهبری رجال سیاسی، یا به صورت رهبری رجال روحانی و یا به صورت رهبری افرادی از سران و رهبران گروه‌ها تبدیل و رهبری امام را در بین دسته‌هایی از این قبیل تقسیم و تجزیه كنند.

این دو اشكال داشت: یكی این كه رهبری واحد از بین می‌رفت و تصمیم گیری مستقل امكان پذیر نبود و دیگر این كه در عناصر دیگر چنین قدرت و قاطعیت و تصمیمی وجود نداشت و لذا می‌خواستند این قاطعیت را از رهبری بگیرند و یا مثلاً توطئه‌ای برای حذف اسلام از مجموعه‌ی انقلاب می‌شد، به این

نظر خود را ارسال کنید