**صفحه=157@
دلایلی این چنین، تاكنون به تعویق افتاده و اگر حالا گفته میشود ما این مجلس را باید تشكیل بدهیم بدان معنا نیست كه یك حادثهی جدیدی پیش آمده، بلكه به معنی این است كه یك كار تعطیل شده و عقب افتاده باید هر چه زودتر انجام بگیرد گو این كه ممكن است باز هم مشكلاتی پیش بیاید و انجام نگیرد كه در این صورت باز بالاخره روز دیگری این مسأله را مطرح خواهیم كرد. اما مجلس خبرگان سركار نمیآید كه یك رهبری را از رهبری كنار بگذارد. رهبری مثل امام خمینی را چگونه ممكن است از رهبری كنار گذاشت؟! و مگر ایران رهبری مثل امام خمینی هرگز به خود دیده و چنین چیزی مگر برای ملت ایران میسور است كه به آسانی ما یك رهبر را از دست بدهیم و رهبر دیگری به جایش بیاوریم؟! و مگر قابل جایگزینی ست؟!
ما مطمئنیم در دستگاه رهبری ایران كسی كه بتواند آن مكانت و قداست و نفوذ و كارایی حضرت امام را در میان مردم به دست بیاورد وجود ندارد. لذا امروز سنگینترین بارهای این جمهوری بر دوش شخص امام خمینی ست و همهی كسانی كه امروز در دستگاه رهبری جمهوری اسلامی ایران هستند شاگردان و مریدان امام هستند كه او را مثل پدر و مرشد و استاد خودشان دوست میدارند و به او عشق میورزند. بنابراین، مجلس خبرگان بدین جهت به وجود نمیآید كه امام خمینی كناره گیری كنند و به جای ایشان كسان دیگری به رهبری انتخاب شوند، بلكه به وجود میآید تا در جامعه حضور داشته باشد؛ چون مجلس خبرگان یك نهاد انقلابی ست و باید باشد.
س: تبلیغ وابستگان به اردوگاه استكبار جهانی این است كه روحانیون به علت عدم آشنایی با پیچیدگی های سیاست بین المللی توانایی ارادهی امور این مملكت را ندارند، لهذا با توجه به این كه شما یك روحانی عالیمقام هستید و در رأس حكومت اسلامی قرار دارید نظر خودتان را در قبال این تبلیغات بیان فرمایید.
ج: اگر واقعاً این حرف راست باشد و روحانیان نتوانند با پیچیدگی های سیاسی و معضلات گوناگون ادارهی یك جامعه با قدرت روبرو شوند، باید گفت بین آن ها كه امروز در دستگاه دولت جمهوری اسلامی اداره كنندگان بالفعل و تعیین كنندگان خط مشی این جمهوری هستند از روحانیان تعداد خیلی كمی هستند. به جز رئیس جمهور و دو نفر از وزیران ما هیچ روحانی دیگری در دستگاه اصلی اداره کنندهی كشور، یعنی دولت و كابینه، نداریم و دیگران غیر روحانی و جزء عناصر انقلابی هستند كه خیلی از آنها با تخصص های سطح بالایی آشنا هستند. نخست وزیری یك متخصص است، وزرا متخصصانی هستند در رشتههای خودشان. بنابراین اگر كسی نگرانی دارد از این كه جامعهی ایرانی به خاطر رهبری روحانیان نخواهد توانست به نجات برسد، باید خاطرش جمع باشد كه روحانیان یك بخش از این رهبری را دارند و نه همهی رهبری را. بنابراین كارها بالفعل و در عمل و به صورت مماس غالباً در اختیار غیر روحانیان است و اما در آن حرف هم ما حق داریم خدشه كنیم، چرا كه در یك جامعهی انقلابی همهی كسانی كه روی كار میآیند در رابطه با آن كارشان بیسابقه هستند. یعنی یك وزیر خارجهی دولت انقلابی جمهوری اسلامی هر كس باشد سابقهی كار در وزارت خارجه را ندارد. زیرا اگر بنا بود سابقهی این كار را