**صفحه=61@
نماز جمعه نسبت به كسانی كه میخواهند از بیان شما سوء استفاده كنند و این مسأله را به صورت یك جریان عظیم در بیاورند و آن را در جامعه عمده كنند تا به شكل یك تضاد اصلی انجمنی و ضد انجمنی در بیاید اخطار كنید و بگویید نظرتان به هیچ وجه این نبوده است كه تضاد اصلی در جامعهی ما تضاد انجمنی و غیر انجمنی است. و اگر خود انجمنیها در پاسخ سؤالات شما یك حرف قابل قبول و قابل تعریف آوردند آن را مجدداً در نماز جمعه مطرح كنید. ایشان هم قبول داشتند كه این مصلحت است و بعد انجام گرفت، اما به شكل كافی یا وافی، دقیقاً نمیدانم. پس عمل جناب آقای جنتی به معنای این نیست كه طرح این گونه مسائل، امروز در جامعهی ما یك كار بحث و عمل صالح است. و لذا من معتقدم تضادهای اصلی در جامعهی ما این ها نیست، بلكه تضاد انقلاب ما با ضد انقلابهای جهانی و داخلی ست. لذا ما باید ضد انقلابهای داخلی را پیدا كنیم و از حركاتشان جلوگیری و پیشگیری كرده، جراحاتی را كه بر پیكر جامعه به وجود میآورند درمان كنیم و با ضد انقلابهای خارجی به شدت بجنگیم.
س: ما همواره شما را در كشاكش تبعیدها و زندانها با یك زندگی ساده دیدهایم و خدا را شكر گزاریم كه همچنان آن روح متعالی و ساده زیستی در شما باقی است. لذا میخواهیم بیان و احساس یك انسان مبارز متقی را دربارهی این مراكز پیش ساخته و ساختمانهای اداری كه ضرورت و نوع كار شما ایجاب میکند بدانیم.
ج: باید عرض كنم اولاً همان طور که اشاره كردید، به قول شما آمدن من به این مراكز پیش ساخته براساس ضرورت است.
مرا به كوی خرابات خانهای باشد، كه آن خانه را از همهی این مراكز پیش ساخته بیشتر دوست دارم. یعنی خانهای كه متناسب با زندگی سادهی من است و من مایل بودم از آنجا تكان نخورم و به نظر هم میرسید كه پر شكوه ترین وضعیت برای جمهوری اسلامی این است كه سفیران كشورهای خارجی یا وزیران امور خارجه با رؤسای جمهور و نخست وزیران آن كشورها بیایند رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران را در چنین خانهای ببینند، همچنان كه رهبر انقلاب را در آن چنان مكانی زیارت میکنند. منتها به من گفتند آنجا از لحاظ امنیت جای نامناسبی ست و باید در خانهای زندگی كنم كه اطراف آن به میزان زیادی باز باشد و آن خانه همین جور خانههاست؛ در حالی كه خانههای محل زندگی ما چنین وضعیتی را ندارد و خلاصه كلام، میتوانم بگویم مرا به زور این جا آوردند و استدلال كردند كه تو متعلق به خودت نیستی، زیرا 16 میلیون نفر به تو رأی دادهاند و از این قبیل حرفها.
اما این كه در این جا من چگونه زندگی میکنم و چه اثاثی دارم، باید بگویم زندگی شخصی من در این جا - كه دو اتاق در همین ساختمان است - همان زندگی واقعی خودم است، یعنی همان گلیم و فرش، و همان وضعیت به این جا منتقل شده است. و لذا از آن تشریفات و تفصیلات كه این ساختمانها وجود دارد، در زندگی شخصی و خانوادگی من اصلاً خبری نیست. البته ممكن است از قبل چراغی در این جا آویزان بوده كه برداشتن آن مشكل باشد و آن چراغ در جای خود باقی است؛ اما از لحاظ فرش و غذا و محل خواب و رختخواب همان وضعیت منزل خودمان را دارد و خانواده را با همان متعلقات خودشان به این جا