فهرست مطالب کتاب


**صفحه=191@
اساتید هم این حرف هست - چون در بعضی از کارخانه‌ها اساتیدی وارد شده‌اند و نقش اساسی و حسابی هم دارند - بنابراین بدون این كه اكنون من این صحبت ها را یك درمان و ضابطه بدانم و یا اعتراف به این كه این مشكلی ست كه باید نشست و درباره‌ی آن فكر كرد و مسأله را حل كرد، به طور كلی و در عین حال به نظر من اگر در خارج از دانشگاه یك كار حیاتی و تعیین كننده در دست دارند، تا یكی دو سال دانشگاه را عقب بیندازند. ولی چنانچه یك كار اساسی بیرون از دانشگاه به عهده ندارند، بیایند در دانشگاه و درسشان را شروع كنند. البته یك چیز دیگر هم اضافه كنم و آن این است:
بعضی از دروس دانشگاهی هستند كه اگر در استمرار آن فاصله‌ایجاد شود به‌کلی از یاد می‌روند، مثل پزشكی، كه اگر بخواهد ادامه‌ی آن با فاصله باشد، باید از ابتدا شروع كرد. لذا به دانشجویانی كه این قبیل دروس را می خوانند بیشتر توصیه می‌شود تا به دانشگاه برگردند و درس را ادامه دهند. ولی بعضی از رشته ها هست كه چندین واحد آن توسط دانشجو گذرانده شده و بقیه را هر وقت فرصت كرد می‌تواند بگذراند و مساله‌ی مهمی برای او نخواهد بود، چون تأثیری نمی گذارد. اینها می‌توانند سركار خود بمانند.
س: جناب عالی كه از بدآموزی در رژیم گذشته در سایه‌ی علوم انسانی آنچنانی در دانشگاه‌ها واقفید، به نظر شما علوم انسانی در دانشگاه‌های اسلامی‌آینده باید چگونه باشد؟
ج: ابتدا باید گفته شود كه بد آموزی های علوم انسانی رژیم گذشته در دانشگاه‌ها چه چیزهایی بوده و رژیم چگونه بدآموزی می‌کرده كه اگر آنها را برطرف كنیم به خوبی انجام می‌گیرد و اثر خود را هم می بخشد؟ در رژیم گذشته اولاً كتاب هایی كه مربوط به علوم انسانی بود، مثل روان شناسی، جامعه شناسی، ادبیات، تاریخ و غیر ذلك، به خصوص هنر - و هنرهای زیبا كه خوب می‌دانید... - غالباً محتواهای غلطی داشت و جامعه شناسی غربی بود، در حالی كه اگر یك استاد كمونیست هم پیدا می‌شد آن كتاب را می بوسید كنار می گذاشت و مثلاً جامعه شناسی ماركسیسم را درس می‌داد. بنابراین یك مقدار محتوای آنچنانی بود، یك مقدار هم در بعضی بخش‌ها، محیط دانشكده، یك محیط نامناسب غیر اسلامی بود، مثل دانشكده ی ادبیات و آن بخش‌های بیشتر ادبی كه توأم با یك مقدار بی ادبی ها بود و در زمینه‌های علوم انسانی كه زمینه‌های بسیار وسیعی دارد من نمی‌دانم چقدر متخصص داریم...
س: حوزه‌های علمیه را چه می‌فرمایید؟
ج: حوزه‌های علمیه كجا می‌توانند در جامعه شناسی كه یك علم تخصصی ست و یا در تاریخ و ادبیات و اقتصاد و... نظر بدهند. جامعه شناسی اسلامی را كسی می‌تواند تدوین كند كه از جامعه شناسی مصطلح دنیا چیزی خوانده و یا داشته باشد و لذا این چیزی نیست كه فقط كار حوزه‌ی علمیه باشد و حوزه‌ی علمیه جایی ست كه در آن آگاهی‌های اسلامی و بخصوص آگاهی در متون اسلامی زیاد است، مثل فقه اسلامی به معنای خاص خودش كه آن جا در نقطه‌ی اوج است.
اما روایات و آیاتی كه از آن، جامعه شناسی و یا روان شناسی اسلامی را بتوان استخراج كرد، آیا چقدر می‌توانسته مورد توجه قرار بگیرد كه حالا بگوییم بیاید تدوین شود؟ این چیزی ست كه احتیاج دارد به یك

نظر خود را ارسال کنید