**صفحه=96@
در ذهنشان خطور نمیکرد، و آن روزی كه امام بازرگان را معرفی كردند، از میان این گروه كثیری كه ممكن است امروز این فكر در ذهنشان مطرح باشد آن روز حتی یك نفر هم نبود كه چنین فكری را به ذهنش راه دهد و لذا ما باید ببینیم در آن شرایط زمانی كه مهندس بازرگان معرفی شد وضع در ایران چگونه بود؟ بنابراین اولاً در آن روز مهندس بازرگان به عنوان یك فرد كه از لحاظ تحقق آرمانهای اسلامی با ما و با جریان خط امام ارتباط دارد شناخته شده بود و به عنوان شخصی شناخته میشد كه معتقد به اسلام و به جمهوری اسلامی ست؛ با توجه به این كه سوابق مبارزاتی هم داشت و فردی بود كه در گذشتهی او چیز مهمی به عنوان نقطهی ضعف دیده نمیشد و وقتی امام ایشان را معرفی كرد این طبیعی بود كه یك چنین كسی خیلی راحت میتواند پذیرفته شود؛ همچنان كه خود ما هم نمیدانستیم مهندس بازرگان در چه وضعی قرار دارد؛ تا بعد از آن كه با ایشان مشغول كار شدیم و تدریجاً نقاط اختلاف خودمان با ایشان را فهمیدیم. و لذا باید بگویم امام هم در آن وقتی كه مهندس بازرگان را معرفی كردند نظر و قضاوتی مشابه نظر و قضاوت امروز نسبت به ایشان نداشتند.
بنابراین، ما باید خودمان را در آن شرایط قرار دهیم تا ببینیم چگونه بود كه مهندس بازرگان معرفی شد. پس روی شخص ایشان كه امروز این همه سؤال انجام میگیرد، آن روز چنین سؤالها و ابهامی وجود نداشت. امام هم معرفیاش كردند؛ چون یك فردی را میدیدند كه سوابق مبارزاتی دارد، دارای انگیزهی دریافت و اعتقاد به اسلام و اعتقاد به جمهوری اسلامی هم هست، سابقهی بدی هم ندارد و دیگران هم ایشان را معرفی كرده بودند؛ ضمناً از اعضای اولیهی شورای انقلاب هم بود كه امام پیشنهاد كرده بودند و ما پذیرفتیم و لذا این اعتراض وارد نیست. اما بعدها كه كم كم ما به تحقق آرمانهای عقیدتیمان نزدیك شدیم نقاط اختلاف آشكار شد و دیدیم نمیتوانیم با ایشان سازش داشته باشیم كما این كه خود آقای مهندس بازرگان هم این مطلب را احساس كرده بود و به این جهت استعفا داد.
س: جناب عالی به عنوان كسی كه همراه با مسائل انقلاب اسلامی تا الآن درگیر بوده و به عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران، با توجه به این كه دو سال هم عنوان عضویت در شورای انقلاب را داشتید و با دولت موقت هم درگیر انواع و اقسام مسائل بودید، عمدهترین وجوه موفقیت انقلاب را به تناسب سه سالی كه از آن میگذرد به شكل محوری چه چیزهایی میدانید؟
ج: باید بگویم آن چیزهایی كه انقلاب ما را موفق كرده همانهایی ست كه یك روز انقلاب ما را به پیروزی رساند. یعنی اگر ایمان و اعتقاد مردم به اسلام نبود و انقلاب، مردم را از دست داده بود یقیناً در مقابل این توطئهها موفق نمیشد؛ همچنان كه اگر رهبری قاطع و متوكل بر خدا نبود باز انقلاب پیروز نمیشد. و نیز اگر رهبر، خود متكی به عنصر سوم (یعنی ایمان و اعتقاد به اسلام) نبود، نه مردم در صحنه حضور داشتند و نه رهبری میتوانست به این قاطعیت در صحنه باشد. بنابراین چیزی كه موجب تداوم انقلاب شد همان است كه در روز اول موجب پیروزی انقلاب شد. از باب مثال اگر شما به مسالهی اخراج بنی صدر نگاه كنید، كه در این مورد میتواند مثال خوبی باشد، با توجه به این كه بنی صدر به قول خودش كه در اوایل انقلاب میگفت من تبلیغاتچی خوبی هستم و حتی پیش از انقلاب هم این مرد برای