**صفحه=192@
كوشش طرفینی و به نظر ما كوشش كسانی كه آگاهیهای اسلامیداشته باشند و در جامعه شناسی - چون اسم جامعه شناسی را به عنوان مثال آوردم - حوزه میتواند در كنار آنها کمکهای مؤثر و مهمی را انجام دهد. بنابراین ما اگر توانستیم محتوای كتاب ها را به تدریج عوض و سالم كنیم و حتی از پیچیدگی های علمی این رشته ها صرف نظر كنیم، یعنی مقدمتاً وارد بشویم و بسازیم باید به همین كارهای مقدماتی قانع باشیم و البته اگر آنها را اسلامیکنیم بهتر است و قسمت دوم هم كه محیط مؤسسه ها و دانشكدههاست طبعاً در دانشگاه اسلامی تضمین شده است.
س: جناب عالی در مورد هنر اسلامی بارها مطالبی بیان داشتهاید. حتی در خلاف صحبتهای گذشته هم اشارهای به هنر اسلامی فرمودید. به نظر شما ویژگی های هنر اسلامی كدام است و هنرمند مسلمان باید چه خصوصیاتی را دارا باشد و آیا جناب عالی اقدامی برای تشكل هنرمندان مسلمان به عمل آورده اید؟
ج: این سه سؤال بحثهای زیادی دارد كه در مورد هنر اسلامی من فقط یك جمله عرض میکنم و بارها هم این را تأكید کردهام و گفتهام: هنر اسلامی آن چیزی ست كه حداقل محتوایش، صد درصد از اسلام عاید میشود. من در هنر اسلامی كه طبعاً یك ویژگی های خاصی دارد، جزوه ای را از یك دانشمندی دیدم كه تصویر جالبی از معماری اسلامیداده بود. مثلاً در مورد پایههای ستون های مساجد كه غالباً در آنها قاعده از رأس پهن تر است میگوید: این شكل همان نخل های اولیه ای ست كه ستون مسجد پیامبر را تشكیل میداده و این تصویری از آن جاست. و لذا در این جا شكل هنر هم اسلامی ست، یعنی از آن جا الهام گرفته شده. و یا مثلاً محراب مسجد و چراغی كه بالای محراب قرار میدادهاند و آویزان بوده - كه البته اكنون از چراغ برق استفاده میشود - اینها را از آیهی شریفه ی سوره ی نور كه می فرماید: «مثل نوره كمشكوة فیها مصباح المصباح فی زجاجة الزجاجة كانها كوكب دری» استنباط کردهاند و یا گنبد مسجد را كه در وسط گنبد هم معمولاً چراغی آویزان است همین براساس تفكر ما كه مجموعهی فضای آفرینش گرد یك محور قرار دارد و ما در جهان بینی خود همهی عالم را مدور و در محور وجود الله میبینیم شكل گرفته و البته این غیر از صورت جسمانی قضیه است، یعنی غیر از نظریه ی پوست پیازی آسمان هاست. پس ما همهی وجود را، از آسمان و زمین و همهی موجوداتی كه در عالم هستند، در تصویر ذهنی خویش حالت مدور میدهیم، كه همه چیز بر گرد محور الله می گردند. و این یك تصویر عارفانه و شاعرانه از وجود در ذهن یك مسلمان است و یك چنین چیزهایی را میشود هنر اسلامی تصور كرد.
اما حداقل محتوای هنر بایستی از اسلام باشد، كه آن وقت بر این اساس خیلی از به اصطلاح هنرها رد میشود؛ یعنی هم آن هنرهایی كه قالبهایش ضد اسلامی ست و هم آن هنرهایی كه نمیتواند قالب اسلامی پیدا كند، مثل بسیاری از موسیقی ها و سازها و تارها كه نمیتواند محتوای اسلامیداشته باشد، چون محتوای اسلامیباید انسان را به خدا نزدیك كند در حالی كه اینها غالباً انسان را از خدا دور میکند.
بنابراین دربارهی هنر اسلامی اجمالاً این را میتوانم عرض كنم: هنر اسلامی آن چیزی ست كه محتوای آن با اندیشهی اسلامی منطبق باشد و در صورت امكان، قالب آن هم اسلامی باشد.