فهرست مطالب کتاب


**صفحه=149@
شش نفر در شورای انقلاب اقلیت بود و تصمیم گیرنده نبود. شورای انقلاب سیزده نفر بود. و آن های دیگر با هم همدست و همرنگ می‌شدند علیه حزب. چون همه شان با حزب مخالف بودند و تازه شورای انقلاب با وجود این كه مقنن و قانون گذار بود، مخصوصاً در اوایل امر هیچ اختیاری در اداره‌ی كشور نداشت. یعنی دولت، مستقل و خودسر عمل می‌کرد و همه كار هم می‌کرد. شورای انقلاب جز این كه چند قانون بگذراند، تأثیر دیگری نمی‌توانست در اداره‌ی مملكت بگذارد. فقط قانون می‌گذراند كه البته قانون هم اجرایش از چیزهایی نیست كه حالا حتماً سریع انجام بگیرد و حتماً به همان شكلی كه مقرر شده به اجرا درآید. نیروی اجرایی هیچ در دست ما نبود. در عین حال به ما می‌گفتند «حزب حاكم»، به ما می‌گفتند «انحصارطلب». منظورشان این بود كه ما تمام مقامات را برای افراد حزبی می‌خواهیم.
خوب، در طول زمان، شما ملاحظه كنید، از اولین انتخابات این كشور كه انتخابات مجلس خبرگان بود. ما كاندیداهایمان در مجلس خبرگان چه كسانی بودند؟ بنی صدر یكی از آن ها بود. مرحوم آقای طالقانی یكی بود و اكثر كاندیداهای مجلس خبرگان كه انتخاب شدند كاندیداهای حزب جمهوری اسلامی بودند و اكثرشان غیر حزبی بودند، یعنی همان‌هایی كه انتخاب شدند، اكثر غیر حزبی بودند.
در مورد مجلس شورای اسلامی، ما به عنوان یك دستورالعمل حتمی به همه‌ی دفاتر خودمان در کلیه‌ی شهرستان ها اعلام كردیم كه بگردید در شهر چهره‌هایی را كه معروف به صلاح و سدادند به ما معرفی كنید تا ما آن ها را كاندیدا كنیم، كه شرطش اصلاً حزبی بودن نبود. یعنی ما در دفاترمان خواستیم كه بگردند در آن شهر آدمی را كه هم معروف و مقبول است و هم به صلاح و سداد معروف است، یعنی آدمی است واقعاً انقلابی و واقعاً صالح، معرفی كنند. نگفتیم حزبی باشد. اگر می‌خواستیم حزبی باشد، خوب خودمان می شناختیم، احتیاج نبود كه به دفاترمان بگوییم معرفی كنند. افراد سرشناس و چهره‌های خوب حزبی را در هر یك از شهرستان های بزرگ می شناختیم. ما در تهران خودمان تقریباً با آن ها آشنا بودیم. نه، این كار را نكردیم و گفتیم كه بگردند و آدم های صالح را انتخاب كنند. لذا بود كه در مجلس شورای اسلامی هم اولین منتخبین، اغلب غیر حزبی بودند، با این كه همه را حزب كاندیدا كرده بود و حمایت حزب آن ها را از صندوق درآورده بود در حقیقت، و رأی مردم را به این ها جذب كرده بود.
در مورد وزرا وكلاً دولت، از وقتی كه مسؤولیت اداره‌ی كشور به شورای انقلاب داده شد، و شورای انقلاب توانست وزیر بیاورد، یعنی دولت تشكیل بدهد و كابینه تشكیل بدهد، میدان این بود كه ما كی ها را بخواهیم بیاوریم. از همان وقت شما ملاحظه كنید كه ما چه كسانی را پیشنهاد كردیم و آوردیم. مرحوم دكتر عباسپور بود كه حزبی بود و عرض كنم كه دكتر شیبانی بود كه وزیر كشاورزی بود كه حزبی بود، آقای هاشمی هم وزیر كشور بود. هیچ كدام از وزرای دیگر، حالا اگر یادم رفته باشد، عمیقاً فكر كنم، یكی دیگر ممكن است یادم بیاید، احتمال می‌دهم؛ اما تا الآن... جز این سه نفر كس دیگری در كابینه ای كه شورای انقلاب جمهوری اسلامی یعنی آن شورای انقلاب بعد از سقوط دولت موقت تشكیل داد نبود و مثلاً سه نفر وزیر حزبی در آن بود. اگر ما بنا بود روی حزبی بودن واقعاً اصرار می‌کردیم، خوب، توی این بیست نفر، بیست و یك نفر وزیر، هفت هشت ده نفر را می‌توانستیم بیاوریم، اما اصراری نداشتیم كه حتماً حزبی

نظر خود را ارسال کنید