**صفحه=95@
مسئلهی گروهکها بود شاید یك مقدار عاجلتر برای مردم یك سری از مسائل را مطرح میکردند؛ حال آن كه غالباً دیده میشد تا قبل از این كه امام صحبتی كرده باشند از سوی آن گروه از اعضای شورای انقلاب كه خطشان در تخالف و تقابل با لیبرالها بود سخنی گفته نمیشد. چرا؟
ج: خیلی روشن است كه آن روز ما به هیچ وجه مصلحت نمیدانستیم اختلافات داخلی شورای انقلاب را در میان مردم مطرح كنیم. چرا كه خود این موجب دلسردی و نومیدی مردم بود؛ گذشته از این كه چیزی را هم حل نمیکرد.
ما اختلافاتمان را برخی از اوقات خدمت امام میبردیم و امام از وجود این اختلافات مطلع بودند؛ كما این كه تلاشهایی هم برای حل آن میکردند و خود ما هم تلاش زیادی داشتیم تا بلكه بتوانیم در داخل خودمان مسائل را حل كنیم. اما آوردن این اختلافات به میان مردم هیچ فایدهای نداشت و لذا ما بدین وسیله چه كار میتوانستیم بكنیم؟ آیا این درست بود ما چهرهی افرادی را كه امام آنها را به عنوان اعضای شورا انتخاب كرده بودند در نظر مردم خراب كنیم؟ و آیا این كار مفید بود؟ مسلم این كار زیان بار بود. چون اگر این ها شایستگی حضور در شورای انقلاب را نداشتند بایستی برای امام این مسأله ثابت میشد و امام اینها را از شورا اخراج میکرد. پس راه حل این نبود كه ما با توجه به این كه مردم علاجی نمیتوانستند بكنند بیاییم قضیه را با آنها مطرح كنیم. البته در همان زمان هم بعضی از اعضای شورا این كار را میکردند و من به خاطر دارم در همان اوقات یكی از اعضای شورای انقلاب گاهی در مسافرتهایش سعی میکرد چهرهی خودش را بین مردم موجه جلوه دهد و همهی اشكالات را یا به گردن دولت و یا حتی به گردن شورای انقلاب بیندازد و لذا مثل كسی كه در یك اقلیتی قرار داشته باشد و كسی به حرفش گوش ندهد آن طور پیش مردم مسائل را وانمود میکرد؛ در صورتی كه چنین وانمودی واقعیت نداشت. لكن ما این را یك عمل درستی نمیدانستیم و خود امام هم هرگز توصیه نمیکردند كه ما این مسائل را به مردم بگوییم. حتی در این اواخر در رابطه با اختلافات با بنی صدر، ما خیلی مسائل گفتنی داشتیم كه به مردم بگوییم، ولی هرگز آنها را به مردم نگفتیم و تا الآن هم خیلی از آن مسائل برای مردم نگفته مانده و علت هم همین بود كه امام میفرمودند اگر اختلاف با هم دارید برای مردم مطرح نكنید.
به نظر ما یكی از گناهان بزرگ بنی صدر این بود كه اختلافات را به میان مردم میکشید و مردم را ناراحت و ملتهب میکرد، آن هم یکطرفه، بدون این كه امكان و مجالی باشد تا آن طرف دیگر هم پاسخهای خودش را بیان كند و به هر حال مطرح كردن این اختلافات صلاح نبود؛ یا لااقل ما به صلاح نمیدانستیم.
س: برخی از مسائل هست كه گاهی در ذهن مطرح میشود؛ مثل معرفی مستقیم اشخاص از طرف امام و یا پس از این كه یكی از افراد مورد اعتماد امام شخصی را معرفی میکرد امام هم تأیید میکردند. آیا این تأیید یا معرفی مستقیم به چه دلیلی صورت میگرفت؛ بخصوص در مورد آقای مهندس بازرگان كه به عنوان اولین نخست وزیر معرفی شد؟
ج: به گمان من كسانی كه حالا این حرف را میزنند در روزهای اول انقلاب هیچ كدام این مطلب