**صفحه=14@
نیست كه باز هم بنشینند لفاظی كنند و اصطلاحات انقلابی به كار برند، بلكه معنای انقلابی بودن این است كه آن رژیم مولود انقلاب را حفظ كنند و در تداومش حراست داشته باشند. پس اینها در ایران هرچه هم داعیهی انقلابی داشته باشند ضد انقلابند. و لذا هیچ شكی نیست كه هم منافقین به رهبری رجوی، هم لیبرالها به برجستگی بنی صدر، و هم بقیهی گروههای خلقی و امثالهم ضد انقلابند، منتها بعضی از اینها ممكن است گرایشهای سیاسی شان با گرایشهای امریكا مثلا فرق بكند كه البته گرایش بنی صدر فرق نمیکند، اما بعضی از گروهها علی الظاهر طبق مطالبی كه خودشان ترسیم كردند و ذهنیتی كه به اصطلاح ارائه میدهند، امكان دارد گرایش سیاسی شان غیر امریكایی باشد و مثلا به یک قدرت دیگری گرایش داشته باشند، ولی در عین حال بهترین وسیله برای امریکا همین ها هستند، زیرا اینها گروه گرا و خودگرد هستند و مایلند خودشان و گروه خودشان سركار بیایند و زمام قدرت را به دست بگیرند. و لذا مایلند اسلام به این شكلی كه امروز در ایران ادامه پیدا میکند، ریشهاش قطع شود و آنچه را آیندهی خودشان است اعم از ماركسیسم و یا اسلام التقاطی، همان سركار بیاید.
بنابراین كوشش میکند تا جمهوری اسلامی، یعنی همین حكومت كنونی مولود انقلاب را از بین ببرند و امریكا هم به اینها کمکهای محسوس و نامحسوس میکند. اینها هم به خیال خودشان مرد رندی میفرمایند؛ یعنی كمك امریكا را قبول میکنند و امریکایی هم نمیشوند اما غافل هستند که امریکایی شدن یعنی هدف امریکا را تعقیب كردن و اینها كه الآن علیه جمهوری اسلامی اقدام میکنند امریکاییاند و التقای بین ضدانقلاب داخلی و استكبار جهانی با ظرافت خودش به همین صورت است؛ یعنی هر دو با هم التقا پیدا میکنند و یكی میشوند و لذا اهدافشان در ایران اهداف امریکاییها و استكبار جهانی و اهداف غرب است كه كلا به وسیلهی بسیاری از گروههای علی الظاهر شرق گرا در ایران پیاده میشود. در این حادثه هم یك چنین چیزی بود، كه البته من نمیتوانم یقین داشته باشم حتماً دستگاههای اطلاعاتی امریكا در طرح ریزی این حادثه دست داشتند، گرچه ممكن است داشته باشند ورد هم نمیکنم، ولی میتوانم فرض كنم كه آنها دخالت مستقیم نداشتند، اما غیرمستقیم اینها را كشاندند به یك چنین تصمیم و موضعی كه به آنها تفهیم شود بله، تا دكتر بهشتی هست شماها به حكومت نمیرسید، یا مثلاً تا وقتی این عده و این جمع در ایران در صحنهی سیاست هستند، ممكن نیست شما راهی به دستگاه دولت پیدا كنید؛ پس باید اینها از بین بروند.
و با فرو كردن این حرفها به گوش سران و پیشروان آن گروههای منحرف خواستند آنها را بكشانند به این فكر و این نقطه كه خوب است دكتر بهشتی و امثال او را از میان بردارند و لذا بعد از شهادت مرحوم رجائی و باهنر بنی صدر در پاریس اعلام كرد در ایران چند نفری بیشتر نبودند كه از آن چند نفر عدهای از بین رفتند و به این ترتیب چند تای دیگر باقی ماندند كه آنها هم باید از بین بروند تا به تعبیر او امام (كه البته این كه میگویم امام تعبیر من است والا او با تعبیر اهانت آمیزی از امام اسم آورده بود كه من نمیخواهم از آن تعبیر استفاده كنم) بدون وسیله بماند و وقتی بدون وسیله ماند به ما متوسل خواهد شد - كه در این تحلیل دو غلط هست و ایشان با این صحبت دو غلط كردند: یك غلط این كه فكر میکرد واقعاً افراد زبده و كارآمد همین چند نفرند كه باید از بین بروند و غلط دوم كه بزرگتر از غلط اول است تصور