فهرست مطالب کتاب


**صفحه=219@
اما این كه شما اشاره كردید به نهضت های آزادی بخش، نهضتهای آزادی بخش دقیقاً همان كسانی هستند كه زودتر از همه پیام انقلاب ما و فرهنگ انقلاب ما را درك می‌کنند، و لذا طبیعی ست كه آنها جزء ما هستند و ما از آنها حمایت معنوی و سیاسی می‌کنیم. ولی باز این را نباید اشتباه كرد كه ما بخواهیم یك گروه آزادی بخش یا گروه مسلحی را در كشوری وادار كنیم به براندازی، نه، این كار را ما نمی‌کنیم و چنین كاری را وظیفه و شأن جمهوری اسلامی نمی‌دانیم.
س: ملاك برقراری مناسبات سیاسی - اقتصادی و غیره با كشورهایی نظیر پاكستان، سوریه، تركیه، كویت و... چیست؟
ج: همان ملاك هایی را كه برای ارتباطات خارجیمان قبلاً ذكر كردیم، در این جا هم وجود دارد. اولاً این چند كشوری را كه اسم بردید بعضی از آنها همسایگان ما هستند و ما باید با اینها ارتباط حسن همجواری داشته باشیم. ضمناً سوریه هم كشوری ست كه از ما در مواضع انقلابی مان همیشه حمایت كرده است، بعلاوه، معادلات بازرگانی به معنای یك نیاز طرفینی ست. شما كه به مغازه ای می روید به جنس او احتیاج دارید و او هم به پول شما احتیاج دارد لذا با هم توافق می‌کنید و معامله می‌کنید؛ كاری هم ندارید كه آن آقا كیست. شما از او امانت می‌خواهید، او هم از شما خوش حسابی می‌خواهد و كار دیگری با هم ندارید. ما در روابطمان و در مبادلاتمان این گونه فكر می‌کنیم: با این تفاوت كه همیشه برای طرف معامله؛ همفكر و مسلمان و همسایه را بر غیر همفكر و غیر مسلمان و غیر همسایه ترجیح می‌دهیم. البته با برخی هم در دنیا معامله نمی‌کنیم. مثلاً با امریكا هرگز معامله نمی‌کنیم و با اسرائیل همین طور و با بعضی از كشورهای دیگر كه همسو و همجهت با اسرائیل و امریكا هستند همین طور، ولی هر كس را كه به جنس در دست او نیاز داشته باشیم، یا به پول در دست او برای فروش جنسمان احتیاج داشته باشیم با او معامله می‌کنیم و این چیزی ست كه اسلام به ما دستور و اجازه داده است، ما هم بر طبق همان روش و دستور عمل می‌کنیم.
س: انقلاب اسلامی در بعد اقتصادی تاكنون چه موفقیت‌هایی داشته است و برای تحقق اهداف انقلاب در بعد اقتصادی چه راهی در پیش داریم؟
ج: این سؤال بسیار مهمی ست و دلیل اهمیتش این است كه تغییر ساخت اقتصادی در جامعه‌یك كار بسیار دشوار و بنیادی و اساسی ست، البته نه به این معنا كه از تغییر ساخت فرهنگی دشوارتر است. اما این مسأله وجود دارد كه فرهنگ ما از درون خودمان می جوشد و ما اسلام را داریم. و لذاست كه شمامی‌بینید تغییر فرهنگی و اخلاقی در جامعه‌ی ما به صورت چشمگیری انجام گرفته. اما اقتصاد ما در طول سالیان گذشته آن چنان فلج و وابسته شده كه به آسانی امكان تغییر آن وجود نداشته و ندارد. لذا خوب است ببینیم واقعاً چقدر موفقیت پیدا کرده‌ایم كه باید بگویم در این زمینه هم بی موفقیت نبوده‌ایم و گرچه به اهداف خودمان هنوز نرسیده ایم، اما موفقیت‌هایی داشته‌ایم كه از جمله فاصله‌ی عظیم طبقاتی جامعه را دیگر نداریم. ما از باب این كه آن ثروتمندان بزرگ و مستكبران عظیم در جامعه بودند دیگر حتی یكی از آنها هم امروز نیست و آن كسانی كه اگر حقوق یك روز آنها را تقسیم می‌کردیم شاید هزاران نفر را نان می‌دادیم امروز دیگر یك چنین كسانی را نداریم. این درست است كه ضعفای ما هنوز ضعیفند و در میان متوسطان ما

نظر خود را ارسال کنید