**صفحه=15@
انعطاف و نرمش در امام است؛ یعنی خیال میکرد امام با از دست دادن این چند نفر به آنها متوسل خواهد شد. حال این كه یك وقتی را من در خاطر دارم خدمت امام رسیدیم كه این هم یكی از خاطرههای جالب است، اما متأسفانه این خاطرهها را برای این كه در تاریخ بماند نه ما نوشتیم و نه كسی آمد از ما بپرسد.
در آن روز معروفی كه خدمت امام بودیم، ما، یعنی مرحوم دكتر بهشتی و آقای هاشمی رفسنجانی و مرحوم باهنر و بنده و آقای موسوی اردبیلی كه در آن وقت بنی صدر هم بود، امام فرموده بودند آقای مهندس بازرگان هم بیایند در آن جلسه، كه قرار بود راجع به اختلافاتمان آنجا صحبت بشود و از جمله حرفهایی كه آنجا امام خطاب به بنی صدر (چون بنی صدر گفت بگذارید من جنگ را به پایان برسانم، بعد میروم كنار) فرمودند این بود كه «این خیال اشتباه است كه اگر تو نباشی جنگ به پایان نمیرسد! تو اگر بروی كنار من خودم جنگ را تمام میکنم.» و در یك جا هم كه صحبت از ادارهی كشور بوده امام فرمودند: «اگر همهی شما بروید كنار، من خودم كشور را اداره میکنم.» و این یك واقعیتی است كه اگر همهی ما نمیبودیم و الآن هم نباشیم امام میتواند كشور را اداره كند.
و لذا امام با نیروی مردم و با بازوی نیرومند عناصر مردمی در ادارهی كشور در نمیماند و در حقیقت چه بسیار از عناصر مؤمن و مخلص و فداكاری هستند كه حاضرند در خدمت انقلاب و در خدمت اهداف امام قرار بگیرند. و لذا این تصور كه حالا امام به افراد ضد انقلابی از قبیل بنی صدر متوسل بشود غلط محض است. اما متأسفانه تصور آنها این بود كه اگر حالا مثلاً دكتر بهشتی و امثال او شهید شدند و از بین رفتند، دیگر انقلاب به زمین خواهد ماند و این تصور نتیجهی القایی بود كه به آنها میشد و آنها هم به فكر افتادند این فاجعه را به وجود بیاورند و ارتباط استكبار جهانی با ضد انقلاب در تحقق این هدفها و این روشهاست كه گفته شد.
س: شما ضمن بیان مطالب اشاره فرمودید كه در این فاجعهی بزرگ، شهید بهشتی چون خورشیدی میدرخشید. حالا اگر این شهادت به گونهی دیگری اتفاق میافتاد كه شهید مظلوم بهشتی در بین آنها نبود، شهدای بزرگ دیگر كه اشاره كردید مثل شهید عباسپور و كلانتری و قندی و فیاض بخش از دولت، یا شهید درخشان و صادق اسلامی و جواد مالكی و حسن اجاره دار و جواد سرافراز از حزب، یا شهدای بزرگی مثل حقانی و شهید منتظری از مجلس، كه همگی ستارههای درخشانی در این فاجعه بودند، آن وقت شما چگونه تحلیل میکردید و اثر وجودی شهید بهشتی را در این جریان چگونه میبینید؟
ج: تحلیل من در آن صورت و در كل با حالا فرقی نمیکرد، چون فاجعه در آن وقت هم فاجعه بود، منتها شخصیتی مثل شهید بهشتی كه یقیناً به نظر من اول شخص سیاسی در محور فعالیتها و مسؤولیتهای سیاسی بود، وقتی ایشان در جمع این شهداست طبعاً حادثه ابعاد خیلی وسیعتری پیدا میکند و اهمیت و ارزش مسأله، هم از لحاظ اثر وجودی، و هم از لحاظ عمق فاجعه بیشتر میشود و لذا تصور من این است كه ما مثل شهید بهشتی در میان مسئولان و عناصر انقلابی نداشتیم و الآن هم نداریم. اما در مورد آن برادران دیگر كه هر كدام گوهر ارزنده و ستارهی درخشندهای بودند، اعتقادم این است كه در میان عناصر موجود شاید از قبیل آن برادران عزیز هزاران نفر را داریم كه هر كدام بهنوبهی خود در این انقلاب ارزشمند هستند و من اثر شهادت شهید بهشتی را به لحاظ اهمیت در عمق این فاجعه خیلی زیاد میدانم.