دست اندرکار ایجاد سازمانی شوند، که پس از مدتی میتواند درآمدی را برای خود تحصیل کرده و در نتیجه بانکها هم میتوانند سود عادلانه ای را به صاحبان این اندوختهها بازگردانند. البته ما در اینجا مترو را به عنوان مثال ذکر کردیم و شما میتوانید طرحهای دیگری نظیر ساختن کارخانههای ذوب آهن، تولید سیمان، ساختن بنادر و راههای بزرگ در نظر بگیرید.
بنابراین ما به مؤسسهای نیاز داریم و اسم آن را بانک میگذاریم که البته دارای ماهیتی جدای از بانکهای غربی است که اساس کارشان بر ربا استوار میباشد و محتوای خاص خود را دارا میباشد و به گونهای کاملا جدید کار میکند. بانک از دید ما سازمانی است که پولهای راکد جامعه را جمع آوری کرده و آن ها را متمرکز مینماید. بخشی از اندوختههای گرد آمده را به صورت قرض الحسنه در اختیار نیازمندان میگذارد، قسمتی دیگر را به صورت سرمایههای لازم برای انجام کارهای تولیدی در اختیار کسانی میگذارد که میخواهند کار تولیدی انجام دهند (در واقع همین کاری که بانکها میکنند منتها با شکل جدیدش) و بخشی از سرمایهها را نیز در اختیار سازمانهایی میگذارد که کارهای خدماتی و یا بازرگانی انجام میدهند. نکتهی حائز اهمیت این است که در اسلام برای هر یک از این نوع معاملات میتوانیم اشکال شرعی پیدا نماییم که آثار سوء ربا را نداشته و سود سرمایه را در حد معقولی تأمین کرده، گردش سرمایه و پول را به طور سالمی در جامعه تسهیل نموده و امکانات فعالیت را نیز در اختیار بخش بینوای جامعه قرار دهد.