خویش گردد، (محصولی که بازده کار خدماتی، تولیدی، حیازتی و غیره است) باید این حق را نیز به او بدهیم که محصول کارش را به دلخواه خویش مصرف نماید. همهی مکاتب حتی مارکسیسم نیز (اگرچه در حد نازلش) این حق را به انسان میدهد که با محصول کارش به دلخواه برخورد نماید.
بنابراین چنین نیست که انسان ناچار شود پس از دریافت محصول کارش فوراً آن را مصرف نماید. فرضاً یک کارگر روزمزد مجبور نیست که پس از دریافت مزدش، بالاجبار آن را تا فردای آن روز مصرف نماید. انسان میتواند محصول کارش را در هر زمان که خواست مصرف نماید و ناچار نشود که آن را در ماه آینده خرج نماید. او میتواند مقداری از آن را خرج کرده و مقداری را نیز پس انداز کند.
در مجموع اگر فرض کنیم که انسانها بخواهند همهی محصول کار خویش را به سرعت مصرف کنند، امکان توزیع مناسب با این مصرف در جامعه وجود نخواهد داشت و مشکل عظیمی در جوامع به وجود خواهد آمد، چرا که پیامدی جز قحطی نخواهد داشت.
از دید ما، انسانها از طرق مشروع بسیاری میتوانند به مالکیت دست یابند، سرمایه داری نیز با وسعت بیشتری به انسان اجازه چنین فعالیتی را داده است، مارکسیسم نیز ناچار بسیاری از این روشها را به صورت محدودتری پذیرفته است. بنابراین هیچ مکتبی و هیچ انسان عاقلی نگهداری و ذخیره محصول کار را نفی نمیکند.
مردمان قدیم برای پس انداز از فلزات و اجسام کم حجم و پرقیمت چون طلا و نقره استفاده میکردهاند، چرا که ذخیرهی اصل محصول کار امکان پذیر نبوده، همچنین ذخیره کردن طلا و نقره و امثال آن