مسئله فوق الذکر دیگر احتیاج به استدلال و برهان ندارد زیرا که ما به عیان برخورد صاحب سرمایه با صاحبان نیروی کار را مشاهده میکنیم و ثروت روز افزون یکی و فقر روز افزون دیگری را به وضوح میبینیم که صاحب سرمایه دائماً درصدد کم کردن مزد کارگران است و اگر کمی بر دستمزد کارگران بیفزاید بلافاصله قیمت محصول تولیدی کارخانه اش را که مورد استفادهی همان کارگر است چند برابر میکند و متعاقب آن محصولات کارخانجات دیگر نیز گران میشود و سپس تورم ایجاد میشود.
مجاز بودن استفاده از سرمایه باعث ازدیاد علاقه به تولید شده و آن را بالا میبرد. در اثر بالا رفتن تولید قیمتها پایین آمده و این به سود مصرف کنندههای محروم میباشد و از جهت دیگر نیز عدم اجازهی استفاده از پس انداز به صورت سرمایههای تولیدی و مستغلاتی باعث مصرف گرایی روز افزون خواهد شد.
برنامههای اقتصادی اسلام
پس باید وسیلهای فراهم کرد که سرمایهی هر کس ابزار کار خود او باشد و این مسئله با وجود آوردن تعاونیها و دادن وسیله و ابزار کار به نیروی کار قابل حل خواهد بود و تولید بیشتر باعث توازن عرضه و تقاضا و در نتیجه آسایش و بهرهمندی بیشتر عموم به خصوص طبقات کم درآمد خواهد شد.
«و از سوی دیگر علاقهی افراد فعال به پس انداز قسمتی از در آمد خود و تبدیل آن به سرمایهی تولیدی یا مستغلاتی از دو جهت سودمند است، از جهت جلوگیری از مصرف گرایی صاحبان درآمد و از جهت رشد علاقه به تولید در کسانی که