روابط اجتماعی چقدر حساس خواهد بود.
در نظام سرمایه داری غرب روابط اقتصادی و اجتماعی چنان ماهرانه به سود صاحبان سرمایه تنظیم شده که صاحبان نیروی کار خود به خود در تنگنا قرار میگیرند. و ناچار میشوند نیروی کار خود را در بازار کار هرچه ارزانتر بفروشند و برای گذران زندگی خود راهی جز این نیابند و از این طریق حتی از ایفای نقش خویش در سیاست عمومی جامعه نیز محروم مانند و به جای آن که سر آن ها را با تیغ بزنند با پنبه میبرند.
در نظام سرمایه داری دولتی اردوگاه مارکسیستی هم با شکلی دیگر حاکمیت در دست سرمایه دار بسیار بزرگ یعنی دولت سوسیالیستی است که هر سه قدرت سیاسی نظامی و اقتصادی را در دست دارد.
در نظام جمهوری اسلامی که نه شرقی و نه غربی است باید این مایه اصلی فساد یعنی حاکمیت سرمایه ریشه کن شود آن هم نه فقط با نیرو بلکه با ابتکار و استفاده از روش نو و برنامه اقتصادی و سیاسی عمومی خاص اسلام اصول اقتصادی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است بر همین اساس تنظیم شده است.
بحث ما این نیست که کسی سرمایه نداشته باشد بلکه میخواهیم بگوییم، سرمایه حاکم بر روابط اجتماعی نباشد. پذیرش سرمایه نمیبایستی ملازم با حاکمیت سرمایه و سرمایه دار بر روابط اجتماعی باشد. اگر سرمایه دار فرد صالحی بود همانند دیگران میتواند در سمت حقّ خودش قرار بگیرد ولی اگر نبود به دلیل ثروتمند بودن