شکل دیگر برخورد این است که بگوییم هر وسیلهای که انسان به طور مشروع مالک شده؛ اعم از زمین، آب، ابزار تولید، سرمایههای مستغلاتی و نظایر این ها، به هر نحوی که مایل باشد میتواند از آن استفاده کند.
سومین شکل برخورد بر اساس پذیرش استفاده انسان از کار متبلور خویش اصل آزادی بنا شده است، ولی محدودیتهایی نیز از جانب جامعه، طبیعت، ارتباطات اجتماعی انسان و مصالح و مفاسدی که ممکن است از استفاده آزادانه بیقید و شرط از کار متبلور(سرمایه) در زندگی انسانها به وجود بیاید، در مقابل این آزادی وجود دارد.(*)
(*پاورقی: البته بحث ما فعلاً در تولید است زیرا بحث وسیعتر، کار ما را بسیار دشوار میکند.)
نظریه اولیهی مارکسیسم در این مورد مبنی بر عدم استفاده از کار متبلور توسط شخص دیگری میباشد و سرمایه داری نیز درست خلاف این نظر را دارد و معتقد است که آزادی انسان اصل بوده و در آن هیچ محدودیتی نیست.
البته نه مارکسیسم توانسته روی عقیده عدم استفاده از کار متبلور همراه با کار زنده ایستادگی نماید و نه سرمایه داری توانسته آن آزادی نامحدودی را که ادعا میکرده حفظ کند.
در زمان طلوع اسلام هیچ کدام از این نظرات وجود نداشته است و این دین آسمانی برخورد معتدلی با مسئله دارد زیرا هیچ کدام از ایدههای فوق را به طور مطلق ادعا نکرده، بلکه در موارد خاص ضابطههای ویژهای تعیین نموده که حدود آن را میتوانیم در فقه اسلام بیابیم.