پیش آمدن چنین وضعیتی گردد. بدین نحو که اسلام این واقعیت را که کسانی در اثر تلاش و کوشش خودشان از امکانات بیشتری بهرهمند باشند پذیرفته است، اما این بعد قضیه را که افراد مزبور به خاطر بهرهمندی از امکانات زیادتر، حق بیشتری را نیز دارا باشند و به واسطه ثروت زیادشان در تحمیل افکار و نظریاتشان موفقتر باشند و در قانون گذاری هم سهیم باشند را نمیپذیرد.
حاکمیت سرمایه در ممالک کمونیستی و سرمایه داری
خطر مزبور یعنی حاکمیت سرمایه در جوامع بشری در هر دو دنیای «اقتصاد آزاد سرمایه داری» و «جهان کمونیسم» وجود دارد با توجه به این که وضعیت مزبور در کشورهایی که دولت مالک همه چیز است(جهان کمونیسم) تشدید میگردد و همهی جامعه به جز افراد معدودی که سردمدار حکومتاند به استضعاف کشانیده میشوند. در کشورهای سوسیالیستی این خود دولت است که بر تمامی شئون اقتصادی، سیاسی، تبلیغاتی و نظامی استیلا دارد؛ بنابراین بقیه مردم ابزار دست دولت میباشند و اراده ای از خود ندارند و در چنین شرایطی با گذشت زمان، شرایط بدتر میگردد و مردم بی اراده تر و ضعیفتر میشوند و این دولت است که همواره در حال قویتر شدن میباشند مگر آنکه با یک قیام و یا انقلاب شرایط جدیدی ایجاد شود.
در جوامع اقتصاد آزاد سرمایه داری نیز عده معدودی هستند که به صورت ظاهر در حکومت نیستند ولی در باطن به صورت سرمایه دارهای بزرگی که مالک شرکتهای بزرگ حمل و نقل، سازمانهای تبلیغاتی و یا روزنامههای بزرگ هستند نبض سیاست کشور را در دست دارند و در