میتواند اندوختههای مشروع خویش را در محدودهی یکی از سه شیوه به کار و بهرهوری بکشاند. این سه شیوه عبارتند از نوعی سرمایه تولید و نوعی سرمایه مستغلاتی و بازرگانی.
حال به کتاب مواضع مراجعه میکنیم:
«الف- سرمایهی تولیدی:
سرمایهی تولیدی آن است که به صورت کارافزار باشد، کارافزاری که بر میزان بازدهی کار تولیدی بیفزاید. کارگری که با دست بافتنی میبافد، با صرف بیست ساعت کار یک بلوز میبافد. اگر همین کارگر بیست ساعت با ماشین بلوز ببافد، پنج بلوز میبافد، یعنی قدرت تولید او پنج برابر میشود. در این حالت ماشین بلوز بافی یک سرمایه تولیدی است که میزان بازدهی کار تولیدی کارگر را تا پنج برابر بالا میبرد.
ب- سرمایهی مستغلاتی:
سرمایهی مستغلاتی آن است که کار به صورت کالای مصرفی با دوام در آید که بهره دهی مصرفی دراز مدت داشته باشد، مانند خانه، ماشین سواری و ... طبیعت این نوع اشیاء چنان است که با یک بار مصرف از بین نمیرود و بارها میتوان از آن استفاده کرد. در صورتی که یک گردهی نان این طور نیست، کالایی است که به صورت خودکار برای چندین سال ارزش مصرفی مسکن در اختیار مصرف کننده میگذارد، اما یک گرده نان فقط برای یک بار ارزش مصرف خوراک در اختیار مینهد.