استغنی فَانتَ تَصدی وَ ما عَلَیکَ اَلا یَزّکی) آنکه مستغنی است چرا به او توجه میکنی. در اینجا به پیامبر(ص) خطاب میشود که چرا اصلاً به چنین آدمی توجه کردی(*) که جذبش کنی و یا به آن اطرافی پیامبر گفته میشود که تو چرا توجه کردی؟
(*پاورقی: در اینجا دو تفسیر وجود دارد، یکی اینکه پیغمبر به این مردی توجه کرد که وی را جلب نماید و با اینکه از اطرافیهای ایشان به او توجه کردند. در هر صورت تغییری در اصل مطلب به وجود نمیآید.)
(وَما عَلَیکَ اَلا یَزکی) این مرد چه ایمان بیاورد یا نیاورد به تو هیچ صدمهای نمیخورد، تو راه خودت را ادامه بده.
اهمیت جریان مزبور به حدی است که پیامبر بعضی جاها که آن پیرمرد کور را میدید میفرمود: «مرحبا و من لا یعاترانی فیه الله من بعد» یعنی «خوش آمدی کسی که دیگر خداوند بعد از این به خاطر افرادی مثل تو به ما عتاب نخواهد کرد». زندگی این مرد درسی برای مسلمانها شد و موجبات تثبیت و مشخص شدن معیارهای حق را فراهم آورد و به خاطر همین معیارها بود که مسلمانها و طرفداران حق به پیامبر(ص) می گرویدند و «مُترفین»، ملأ و مستکبرین اجازه حکومت پیدا نمیکردند و بدین سان در مقابل مؤمنین صف بندی میکردند.
در اینجا آیاتی چند از قرآن که در مورد امتهای قبل از پیامبر اسلام است را مورد توجه قرار میدهیم:
«فَقالَ المَلأ الذّینَ کَفروا مِن قَومهِ...(27) وَ یا قَوم لا اَسئلُکُم عَلیهِ مالاً اِن اَجری اِلاّ عَلَی اللهِ وَ ما اَنا بطاردِ الذّینَ امَنوا اِنهم مُلا قُوا ربّهم وَ لکنّی اَریکُم قَوماً تَجهَلونَ(29) وَ یا قَوم مَن یَنصُرنی