شرح دادیم و گفتیم که طبقات محروم همواره در پیرامون انبیاء گرد میآمدند و طبقات ثروتمند به واسطه این که پیامبران همیشه پر و بال قدرت کاذب سرمایه را در هم میشکستند از ایشان فاصله میگرفتند و کارشکنی میکردند و آیات زیادی را نیز در این زمینه خواندیم.
بحث امروز ما نشان میدهد به طور کلی ادیان الهی به ما اجازه نمیدهند فقیر را به خاطر فقرش تحقیر کنیم و این حقیقت بحثی اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و حقوقی میباشد. ابتدا قسمتهایی از جزوهی مواضع حزب جمهوری اسلامی (*پاورقی: صفحات 72 و 73 مواضع) را میخوانیم و سپس به بیان مطالب میپردازیم:
نفی قاطع حاکمیت سرمایه
«مسئله اصلی که در جمهوری اسلامی باید روی آن قاطعیت به خرج داده شود، جلوگیری قاطع از حاکمیت سرمایه بر روابط اجتماعی و از میان بردن همهی زمینههای اجتماعی و اقتصادی استثمار و بهره کشی صاحبان سرمایه از صاحبان نیروی کار است و پذیرش مالکیت سرمایه و سوددهی آن با رعایت حدود و شرایط آن هرگز نباید به پذیرش حاکمیت سرمایه و سرمایه دار بر روابط اجتماعی بیانجامد که این همان نظام شوم سرمایه داری غربی است که از آن بیزار و گریزانیم وقتی اسلام قاطعانه میخواهد که مسلمان در برابر یک فرد ثروتمند به خاطر ثروتش تواضع نکند معلوم است که در برابر حاکم شدن سرمایه و سرمایه دار بر