فهرست مطالب کتاب

مالکیت انتقال دهنده یا از راه کار است، یا باز از راه انتقال و بالاخره باید به مالکیت ابتدایی کسی برگردد که نخستین بار از راه کار مالک آن شده است.»
حال در صفحه‌ی 68 به پاورقی همین متن نگاه کنید:
«اگر کسی در راه چیز بی نام و نشانی پیدا کند می‌تواند آن را برای خود بردارد و... الخ»
اگر شخصی در حفاری زمین گنجینه‌ای پیدا کند می‌تواند با رعایت شرایط خاصی آن را برای خود نگاه دارد، چرا که حفاری را یک کار حساب می‌کنیم. گاه پس از مدتی کار کردن هیچ نفعی عاید نمی‌شود و گاه نیز منفعت حسابی نصیب می‌شود. به هر حال در این حرکت کار وجود دارد و چنین نیست که صاحب مال بیکار بوده باشد. کنزهای بی نام و نشان اگر در زمین‌های موات و جاهای بی صاحب باشد به ملکیت انسان در می‌آید، البته اگر در ملک شخصی دیگران نباشد که این حکم مالکیت ابتدایی را پیدا می‌کند و ممکن است در حکم مالکیت انتقالی باشد مانند بخشش. فرضاً بنده عبایم را به شما ببخشم، در این صورت شما کاری انجام نداده‌اید بلکه کار متبلور من در اختیار شما قرار می‌گیرد. همان نفس برداشتن در مورد مثلاً میوه‌های جنگل ایجاد مالکیت می‌کند، همچنان که فرضاً پرنده‌ای به خانه شما وارد شود و شما آن را گرفته و تصاحب کنید، یا باران فراوانی ببارد و حوض خانه‌ی شما را پر از آب کند، یا این که شما مسیر نهر آبی را به راحتی عوض کنید و آن را در جهت منافع خویش به کار برید، در تمام این مثال‌ها مقدار مالکیت متناسب با مقدار کار ما نیست ولی صحیح می‌باشد.
 به عبارت دیگر کار بازدهی که دارد موازنه ای ندارد، با توجه به این که حق کسی در

نظر خود را ارسال کنید