قریش بوده و جرم وی به اثبات رسیده بود. این کار برای گروهی از اشراف قریش که آبروی طایفه شان رفته بود بسیار عجیب آمد زیرا تصور این که میشود حتی دست دزدی از قبیلهی قریش را هم برید مشکل بود. مراجعات و انتقادات زیادی به پیامبر کردند تا آن جا که حضرت در جوابشان جملاتی فرمودند که در ذیل میآید:
«ما اکسارکم علی فی حد من حدودا... من عماء ا... و الذی نفسی بیده لوکانت فاطمة بنت محمد نزلت سمبل الذی نزلت به لقطع یدها.»
(چرا برای شما جاری کردن حدی از حدود خدا بر این زن(امت ا...) که از بندگان خداست عجیب است، قسم به خدا اگر فاطمه دختر محمد هم کاری را که این زن کرده انجام داده بود چنین مجازاتی را در موردش اجرا میکردم.»
پیامبر اکرم(ص) میخواهند بگویند که حتی اگر دختر خودم که در واقع فرزند معصوم پیامبر هم به چنین گناهی آلوده شود که هیچ گاه مرتکب چنین خطایی نمیشده حدود و موازین الهی را درباره اش اجرا میکنم. به عبارت دیگر همسر علی(ع) و مادر حسنین هم در حقوق الهی با دیگران مساوی است.
روایات فراوانی است که تکیه بر جاری شدن حدود الهی به طور مساوی بر همه مردم دارد و این که مجازاتها و تشویقها همه باید به طور عادلانه داده شود. نتیجه کلی عاید شده از بحث ما این است که اسلام برای شکستن بت ثروت و نابودی قدرت بنا حق سرمایه دار، شخصیت فقیر را در جامعهی اسلامی رشد داده و شخصیت کاذب غنی را نیز کوبانده است و در عین حال که نمیخواهد به فقیر شخصیت اضافی