فهرست مطالب کتاب

مقابل انبیاء همیشه ملأ قرار گرفته‌اند یعنی همان چشم پرکن‌ها و همان اشخاصی که ظرفیت مادی خویش را پر کرده‌اند. در مورد حضرت نوح، هود و یا صالح و به طور کلی پیامبرانی که تاریخشان در دسترس قرار دارد نیز مسئله بدین شکل است و هنگام مطالعه تاریخ پیامبران می‌بینیم که در مقابل تمامی آنان، «ملأ» و «مترَفین» قرار می‌گیرند.
ساده‌ترین تحلیلی که از این قضیه می‌توانیم بکنیم این است که پیامبران، پیام آور ارزش‌ها و معیارهایی بودند که عام بود، و با آن ارزش‌ها و معیارها افراد محروم و مستضعف رشد می‌کردند و در جامعه مطرح می‌گشتند و پذیرش و تحمل این موضوع برای «مترفین» و «مَلأ» دشوار و سخت بوده است، وانگهی اتصاف به چنین ارزش‌هایی نیز با توجه به موقعیتی که مستکبرین داشتند برای آنان آسان نبوده است.
به هر حال آنچه که محرز می‌باشد این است که انبیاء راه را برای تسلط طبقه‌ی سرمایه دار بر شئون جامعه‌ی انسانی بسته‌اند و در یک کلام، حکومت سرمایه را نفی نموده‌اند. البته ثروتمندان نیز در صورتی که در طریق صحیح و حقّ حرکت نمایند جزء مردم قرار می‌گیرند ولی به عنوان یک فرد و نه یک طبقه‌ی خاص و منحصر به فرد.
اسلام با افراد بدین گونه طرف نمی‌شود که با در نظر گرفتن وابستگی‌های طبقاتی ایشان درباره آنان داوری نماید و فرضاً به کسی بگوید تو خوب نیستی زیرا سرمایه داری و یا به دیگری بگوید چون تو ریاست داری پس نمی‌توانی در راه راست حرکت کنی، بلکه اسلام با اشخاص بر اساس روش‌ها و عملکردهایی که در زندگی دارند برخورد می‌نماید یا به عنوان این که آیا یک فرد ظالم است و در طریق ناصواب و ناحق قدم بر می‌دارد و با این که در راه حق و حقیقت فعالیت می‌کند. از طرفی به کسی نیز نمی‌گوید تو

نظر خود را ارسال کنید