شخصی مبادرت به تبدیل پولهایش به طلا و یا اجناس گران قیمت دیگر میکرد و آن ها را زیر خاک پنهان مینمود در صورتی که در میدان جنگ یا مسافرت کشته میشد و وصیتی نیز از خود بر جای نمیگذاشت ورثهی او از دارایی مدفون شده اش آگاه نمیشدند.
در گذشته زمانی که بانکها وجود نداشتند مردم پولهای خود را به صورت امانت نزد اشخاص معتمد و سرشناسی میگذاشتند و این ها نیز با اجازهای که داشتند از این وجوهات در کسب خود استفاده میکردند، بدون آن که بهرهای به صاحبان پول پرداخت نمایند و بسیاری از ثروتمندان امروز همان امانت دارهای دیروز هستند و این شیوه به صورت نظام عظیمی کار بانکها را میکرد بدون آنکه بهرهای به صاحبان پولها تعلق گیرد.
ایجاد تورم
علاوه بر اشکالات ذکر شده در مورد ماندن پول در دست مردم، وجود پولهای بیکار در دست افراد موجبات مصرف هر چه بیشتر را در جامعه پدید میآورد و بدین شکل، مشکل جدیدی مزید بر اشکالات قبلی میشود. ماندن پول در دست انسان موجب وسوسهی وی به خرید هر چه بیشتر میشود و نهایتاً جامعهای مصرفی خواهیم داشت. فرضاً اگر شما امروز پنج هزار تومان پول نقد داشته باشید و جایی نباشد تا پولتان را حفظ کنید و محلی برای سرمایه گذاری آن سراغ نداشته باشید سعی در تبدیل آن به یک شیئی قابل دسترسی مثلاً یک تلویزیون میکنید، چرا که نگهداری آن بدین شکل آسانتر است و در نتیجه موجبات بالا رفتن مصرف در جامعه فراهم میگردد.
بنابراین لازم است سازمانهای معتبری وجود داشته باشند که