فهرست مطالب کتاب

به طور مستقیم یا غیر مستقیم حکومت را هم به دست بگیرند و روابط اجتماعی را به نفع سرمایه و سرمایه دار تغییر داده که دیگر در چنین جامعه‌ای حکومت ارزش‌های انسانی و فضائل معنوی مطرح نمی‌باشد و بلکه حاکمیت با سرمایه است. امروز در دنیای کمونیسم، دولت مالک همه چیز است و کنترل اقتصادی، سیاسی و نظامی کشور را در دست دارد، در این حال بقیه‌ی مردم به جز گروه اندکی که در دولت و حزب هستند واقعاً بدبختند، تنها راهی رفته و چیزی می خورند. در دنیای سرمایه داری هم که می‌دانیم این کارتل ها و شرکت‌های چند ملیتی هستند که همه چیز را اداره می‌کنند.
در این بحث، ما انسانی را به جرم اینکه غنی است مورد محاکمه و مواخذه قرار نداده و او را از هستی ساقط نمی‌کنیم یا اگر فضایل انسانی هم دارد آن ها را نادیده نمی‌گیریم بلکه در صورت داشتن صفات انسانی برای وی احترام قائل می‌شویم و اگر فاقد خصوصیات انسانی باشد معتقدیم که سرمایه نمی‌تواند برای او ایجاد ارزش نماید. از طرفی فقیری را به واسطه فقرش بی حرمت نکرده و فضایل و ارزش‌هایش را نادیده نمی‌گیریم بلکه شرایط را به گونه‌ای مهیا می‌کنیم که اگر فضایل اسلامی- انسانی بود بتواند رشد کند و به مقامی که شایسته و درخور وی می‌باشد صعود نماید. بنابراین صحبت اخیر ما، یک فصل ضد سرمایه و انسان ثروتمند نیست بلکه می‌خواهیم قدرت سرمایه را که ممکن است به انحصارگری‌های، گروهی بی لیاقت، منجر گردد از میان برده و جامعه را به حالت عادی و متعادل درآوریم.
در فصل گذشته مطالبی را در ارتباط با موضوع بحث مان

نظر خود را ارسال کنید