مهمی است که باید در زندگیمان آن را مراعات کنیم. احترام ما به انسانها صرفاً میبایستی بر اساس فضائل اخلاقی و الهی آنان مبتنی باشد. خطر در جامعه آن جا پیدا میشود که ارزش انسانها به پول، لباسهای فاخر و دیگر امکانات مادی باشد و تمامی کارها، فعالیتها و حتی علم اندوزی های انسان با معیارهای مادی محاسبه گردد.
روایت معروف دیگری است که در زمان پیامبر(ص) روزی مرد ثروتمندی به مجلسی که پیامبر و گروه دیگری از مردم در آنجا حاضر بودند وارد شد و در جایی نشست. پس از مدتی متوجه شد مرد فقیری در کنار وی نشسته است. در این موقع از مرد فقیر حریم گرفت و حرکت این مرد طوری وانمود کرد که گویا از نشستن کنار این مرد اِبا دارد. پیامبر که متوجه حرکت این مرد شده بودند در همان مجلس سخت به او تاخت. حضرت فرمودند آیا ترسیدی از ثروت تو چیزی به او برسد و یا از فقر او چیزی نصیب تو گردد.
همه میدانیم اخلاق پیامبر(ص) بسیار عالی و خوب بود و بی جهت عصبانی نمیشد و اگر هم حضرت عصبانی میشدند تا حد امکان ناراحتی خود را کنترل میکردند. این مرد که متوجه شده بود رسوبات دوران جاهلیت بناگاه در وی خودنمایی کرده و به پیامبر گفت اجازه دهید همه ثروت یا لااقل بخشی از آن را به این مرد ببخشم تا بتوانم جبران کاری را که کردهام بنمایم و پیامبر هم چنین اجازهای به وی دادند ولی آن مرد فقیر از قبول این پیشنهاد خودداری کرد و به وی گفت اگر ثروت باعث ایجاد چنین روحیه و فرهنگ زشتی در انسان میشود حاضر نیستم دین خود را با دنیایی عوض کنم و فقط یک بار مورد عتاب رسول خدا(ص) قرار گیرم. فرهنگ مسلمانان در صدر اسلام آن قدر رشد یافته بود که آن مرد فقیر حاضر نبود دنیایی را با