در جوامع هنوز هم میبینیم، کسانی که دارای امکانات مادی بیشتری هستند دارای توقعات زیادتر و شهوات بیشتری میباشند و شخصیتی جدای از سایر مردم برای خود قائلند و معتقدند به خاطر شعور و تیزهوشی بیشتری که نسبت به سایر مردم دارا هستند میبایستی دارای امتیازات ویژهای باشند، به طوری که بتوانند آن را به همه شئون اجتماعی جامعه سرایت دهند. قرآن در این زمینه، حرف اینان را نقل میکند که:
«انّما اُوتیتهُ عَلی عِلمٍ» (سوره القصص، آیه 88)
هنگامی که انبیاء از طبقهی اشراف برگزیده نمیشدند، گروه مزبور با طرح سئوالاتی نظیر این که چرا پیغمبر واجب الاطاعه از قبائل مهم نیست؟ و یا این که چرا ثروتمند نیست؟ اعتراض خود را نشان میدادند. و یا هنگامی که قصد گمراه کردن مردم را داشتند میگفتند مثلاً چرا این پیامبر از ملائکه و فرشتگان نیست؟ و این گونه استدلال میکردند که خداوند اگر میخواست شخصی را برای هدایت مردم انتخاب کند یا باید از شخصیتهای ممتاز و برجسته فردی را برگزیند و یا از میان فرشتگان چنین کسی را انتخاب کند و شبهاتی از این قبیل را بازگو میکردند.
انبیاء با بعثت خویش برای ارزشها، معیارهایی را تعیین مینمودند و به چیزهایی ارزش میدادند که در انحصار طبقهی متمکن نبوده و بلکه اتّصاف به چنین ارزشهایی برای آنان مشکل بوده است و در مقابل طبقهی مستضعف به لحاظ وضعیت خود به مراتب آسانتر قادر به تحصیل چنین ارزشها و معیارهایی بودهاند.