فهرست مطالب کتاب

فطرت فاسدی هستند که ظرفیت پذیرش مسئله فوق را ندارند. خدا هم با یک کلمه جواب آن ها را می‌دهد و به ان ها می‌گوید (اَلَیسَ....) خداوند می‌داند چه کسانی شاکرند و کی ها نیستند و سپس به پیامبر دستور خضوع در برابر مؤمنین را می‌دهد (و اِذا جاءکَ...) مؤمنین که آمدند به آنان سلام کن و بگو خداوند بر خودش واجب کرده که بر شما رحمت دهد.
این مضامین را در سوره‌ی کهف نیز می‌بینیم که کفار به نزد پیامبر آمده و گفتند حالا که مستضعفین را از اطراف خودت دور نمی‌کنی بیا و وقت ملاقات ما را با خود و با این ها جدا کن، زیرا برای ما که این ها را به هیچ حساب می‌کنیم امکان ندارد که مانند تو، حلقه وار و در یک صف در کنار آنان بنشینیم.
ما می‌دانیم که مسئله فوق حتی امروز هم وجود دارد بدین نحو که در دنیای امروزی، آنجا که معنویات وجود نداشته باشد رئیس یک کارخانه و یا مثلاً فلان وزیر یا وکیل هیچ گاه حاضر نیست در کنار گروهی از کارگران کنار یک سفره بنشیند و با آنان مخلوط باشد.
در جواب تقاضای کفار این آیات از سوره «کهف» نازل می‌شود که:
«وَ اصبِر مَعَ الذّینَ یَدعونَ رَبّهم بالغَدوةِ وَ العَشیّ یُریدونَ وَجهَهُ وَ لا تَعدُ عَیناکَ عَنهم تُریدُ زینَةَ الحَیوةِ الدّنیا وَ لا تُطع مَن اَغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِکرِنا وَ اتّبعَ هَو یهُ وَ کانَ اَمرُهُ فُرطاً(28) وَ قُل الحَقُ مِن رَبکُم فَمَن شاء فَلیومِن وَمن شاء فَلیکفُر اِنّا

نظر خود را ارسال کنید