واقعیت این روحیه را بشکافیم متوجه میشویم که منشأ این فداکاریها همان حبّ نفس است. مثلاً انسان چون به بچه خود علاقه دارد، از دیدن آسایش و خوشی او لذت میبرد و به این انگیزه در سرما و گرما، برف و باران به سختی کار میکند تا وسایل این آسایش را فراهم کند. او خیال میکند که بچه اش را بیش از خود دوست دارد ولی در واقع این کارها را برای لذت بیشتر خودش انجام میدهد. البته این ها همه نظر روان شناسان است و ما به طور قطعی و جزمی نمیتوانیم چنین نتیجهای بگیریم.
این ایثارها و فداکاریها که انسان از جان و مال و فرزند میگذرد در اسلام زیاد دیده میشود و همین ها هم سودجویی است زیرا انسان در این مرحله سود واقعی را تشخیص داده است. شهید جانش را میدهد ولی در جوار رحمت حق قرار میگیرد. کسی که میداند در مقابل از دست دادن جان چه به دست میآورد به گونهای دیگر با مسئله برخورد میکند.
البته این به معنی پایین آوردن ارزش ایثار نیست زیرا ما در این قالب محبوسیم و خیلی واقعیتها را نمیتوانیم تشخیص بدهیم اما کسی که با بینش و درک و علم و ایمان تمام این اسرار نهفته را میبیند و سپس سود و نفع بیشتر را انتخاب میکند مسلماً به کار خود ارزش دیگری میدهد. حتی در مورد انفاق مال و صدقه، برخورد قرآن به صورتی است که ما با خواندن آیات به این نتیجه میرسیم که ما دهنده نیستیم بلکه گیرندهایم.
«مَثَلُ الَذینَ یُنفقونَ اَموالَهُم فی سبیل الله کَمَثلِ حَبَةٍ أنبتت سَبعَ سنابلَ فی کُلِّ سنبلَةٍ مائةُ حبّةٍ والله یُضاعفُ لِمن یَشاء واللهُ واسعُ علیم» (بقره-261)