بهشت و جهنم، یا ثواب و عقاب یا امر و نهی الهی، یا وظیفه تردید و شک نامرئی پیدا می شود. و بنابراین عصمت پیغمبران به دلیل ایمان و یقین و بصیرت کامل انبیاء است نه جبر، و این نکته را دقیقا در نظر داشته باشید. نه اینکه پیغمبر را معصوم آفریده اند که دست و پایش بسته است، اصلا میل به گناه کردن ندارد، با وجود آنکه قدرت آن را دارد و آن انگیزه های طبیعی و فطری هم وجود دارد ولی علیرغم اینکه قدرت دارد و انگیزه ها هم وجود دارد ولی گناه و خطا نمی کند و لغزش ندارد، نه آنکه نمی تواند لغزش داشته باشد، می تواند اما زیر بار لغزش نمی رود، چرا؟ چون ایمان قوی و بصیرت فراوان دارد.
سؤال یکی از حضار: به نظر می رسد با استفاده از روایات و ادعیه و قرآن که پیامبران و اولیاء معصوم هستند و به دور از خطا و این عصمت بدون قدرت و اراده و انتخاب آنان است و با توجه خاص و عنایتی که خداوند به آنها داشته به آنها تفویض شده است و پیامبران این قدرت را کسب نکرده اند و عصمت آنها اکتسابی نیست، بلکه در سایه الطاف و توجهات خداوندی قرار گرفته اند و به این مقام والا رسیده اند. بنابراین پیامبران خودشان انتخابی با ارادۀ خود نداشته اند بلکه مجبور بودند و جبرا معصوم از گناه و خطا هستند.
جواب: اینکه خداوند عنایت به خرج بدهد نسبت به فردی و زمینه های رشد را برایش فراهم بکند چیز دیگری است؛ یعنی لطف و عنایت الهی غیر از جبر الهی است، مثل خود ماها، ممکن است بعضی از ماها کسانی باشیم که در خانوادۀ مساعدی به دنیا آمده ایم، محیط تربیتی ما، مدرسه ای که اتفاقا بدون اینکه خودمان انتخاب کنیم و برایمان انتخاب کرده اند مدرسۀ مناسبی بوده است و لذا ما در یک بستری افتاده ایم که به سوی خیر بیشتر تمایل پیدا کرده ایم دیگری ممکن است این چنین بستر مساعدی از نظر خانوادگی یا محیط مدرسه یا محیط اجتماعی نداشته باشد، این ها باز دلیل بر جبر نیست، جبر معنایش این است که کسی را سر به زیر، چشم و گوش بسته در راه خیر بیاندازند و نتواند کار شر بکند، یا چشم و گوش بسته در راه شر بیاندازند که نتواند کار خیر بکند.
اما اینکه میزان زمینه ها و آن بستر حرکت انسان مساعدتر باشد یا خشن تر باشد دارای اراده ضعیف تر یا قوی تر باشد، بار تربیتی یا بار وراثتی آدم برای