مسئله ای که در قرآن فراوان تکیه شده مسئله تدبر است.
"افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها (24/47)" آیا تدبر نمی کنند در قرآن یا آنکه بر دل ها قفل زده شده، یعنی باید در دست آورد عقل و آن آگاهی هایی که از طریق رابطۀ عینی، یک شخص برگزیده با خدا حاصل شده، مطالعه کرد که اینجا نه طبیعت است نه انسان است، و نه تاریخ است و مسئلۀ دیگری است و آن اینکه مجموعۀ آگاهی هایی که از طریق یک انسان برگزیدۀ خدا حاصل می شود، یکی از سرچشمه های آگاهی است یعنی وحی، پس سرچشمه های آگاهی یکی حواس و تجربه بود و یکی هم عقل و تعقل و یکی هم وحی. یعنی مجموعۀ آگاهی هایی که ما پیدا می کنیم –در حوزه هایش– این مجموعه آگاهی ها یا از راه حواس به دست می آید یعنی همان چیزی که راسیونالیست ها فقط آن را می پذیرند، یا علاوه بر حواس از طریق تعقل است، یعنی آنچه را که اندیشۀ ما به آن پی می برد و می سازد ولو از نظر چشم پوشیده باشد چه خلاقیت های ذهنی و چه اکتشافات ذهنی، یکی هم وحی است که در اینجا دیگر نه چشم است و نه دل، بلکه یک چیزی است وراء دل و چشم، یعنی مقولاتی است که خداوند برای پیامبرش می فرستد و ما با خواندن و شنیدن آن ها آگاهی های قاطعی پیدا می کنیم.
ممکن است کسی بگوید که وحی را هم بالاخره از روی قرآن، می توان با چشم دید و با گوش شنید، پس اینجا هم کار حس است، در صورتیکه انسان حقیقت وحی را که نازل شده است نمی تواند ببیند و یا بشنود و آنچه را که می شنود صدای دلنشین و امواج دلنشین تلاوت قرآن است نه محتوای قرآن و آن حقیقتی که نازل شده و آن حقیقت یک هدایتی است که از طرف خداوند نازل شده و نه چشم ما او را یافته و نه اندیشۀ ما به او پی برده، بلکه مجموعۀ آگاهی ها و هدایت و رسالتی است که بر پیغمبر نازل شده و بعد ما آن مجموعۀ هدایت را یافته ایم و درک کرده ایم.
بنابراین آگاهی از نظر اسلام منابع متعدد و ابزار شناخت متعدد دارد و حوزۀ علم و حق و آگاهی باز است و در عین حال آنچه را که می پذیریم و در برابرش تسلیم می شویم علمی است. علمی به معنای یقینی، استدلالی و متکی بر دلیل و برهان قطعی و خارج از وهم و گمان است.