فهرست مطالب کتاب

همه ارزش ها، و این انسان است و انتخابش، و برای انسان نه رسالتی وجود دارد و نه حقی وجود دارد و نه معیارهای ارزشی وجود دارد، هرچه هست انسان است و آزادی انسان و ارادۀ انسان. این هم نوعی تفویض است یعنی کار را به انسان واگذار کردن و دیگر همۀ دستگاه های تصمیم گیرنده – خدا و همۀ معیارهای حاکم بر جهان نفی بشوند و بروند کنار و فقط انسان همه کاره باشد. این هم درست نیست و به قول امام صادق (ع) لاجبرا و لا تفویض بل امرٌ بین الامرین.
نه اجبار است و نه تفویض، یعنی نه واگذار کردن کار به انسان ها بل امر بین الامرین یک جبری بین این دو. یعنی چه؟ یعنی از طرفی انسان مجبور نیست، دارای اراده و قدرت انتخاب است، آزاد است، از طرفی هم وحی است و رسالت است و راه است و چاه است و دیدۀ بینا و معیارهای ارزشی و وجدانی که نهیب می زند و عقلی که تشخیص می دهد و نفسی که فجور و تقوی به او الهام شده و شرایط اجتماعی که دست و بال آدم را یک خورده محدود می کند، یعنی جبر نیست، و آزادی مطلق هم که هیچ کس پشت آزادی انسان نگران انسان نباشد و مواظب انسان نباشد و محدود نکرده باشد آزادی انسان را، آن طور هم نیست بلکه (امر بین الامرین) یعنی هم مسائل محدود کننده وجود دارد و هم در عین حال قدرت انتخاب و آزادی انسان.
و اینجا از ظریف ترین مسائل مربوط به انسان مطرح می شود که تا چه حد من می توانم در سرنوشتم موثر باشم، و این خیر و شرهایی که وجود دارد چه رابطه ای با اراده ما دارد، آیا بلاها و مصیبت هایی که پیش می آید تا چه حد ارتباط با ما دارد تا چه قدر ارتباط با یک جبر غیر قابل پیش گیری دارد. جهل ها، بیماری ها، ضعف ها، شکست ها، اختلافات همۀ این نابسامانی هایی که در جامعه وجود دارد این ها تا چه حد مربوط به آزادی و انتخاب انسان هاست و تا چه حد مربوط به قدرت جبری حاکم بر جامعه و تاریخ است؟ حوزۀ عدل این مسئله ها را روشن می کند.
 یعنی با یک تعبیر دیگر عدل نوعی اعتدال است یعنی نه آن افراط گرایی که آدم بخواهد بگوید انسان دست بسته و بیچاره است و او را می برند و می کشانند و او بازیچۀ دست یک سلسله عوامل مرئی و نامرئی غیبی و غیر

نظر خود را ارسال کنید