چیزها انسان را گمراه می کند قرآن می گوید شما خودتان را از القائات و شایعاتی که به دنبالش ظن و بدبینی و بی اعتمادی می آید و از امنیه و توهم و هوس و سودپرستی و قدرت مداری آزاد کنید و بعد حقیقت را آزاد و به کمک اندیشه آزاد دریاب و پیدا کن.
علاوه بر این ها سلطه و قدرت که به صورت های گوناگون تجلی می کند و تحمیلی بر ذهن و گوش و اندیشۀ آزاد می شود و مسئلۀ سنت گرایی و سنت پرستی و فرهنگ حاکم بر یک جامعه که عبارت از نوع عادتی است که مردم کرده اند و نوع تربیتی که برایشان به وجود آمده است و مسئلۀ قدرت مداران و تبلیغاتی که می کنند و چیزهایی که القاء می کنند و به دنبال آن هوی و هوس های نفسانی و سودپرستی و قدرت طلبی و غرور و حبّ قدرت و مقام و شهوت و غیره شایعاتی را پراکنده می کنند و دروغ هایی که به خورد مردم می دهد و تبلیغات غیر واقعی که می کنند، همۀ این ها قدرت اندیشۀ آزاد را از انسان می گیرد و زمینه های این ها که یا فرهنگ حاکم یا قدرت مدارای و سودپرستی و هر چیز دیگر، موانع شناخت و علم پیدا کردن محسوب می شوند.
یک قسمت دیگر که به عنوان آخرین قسمت بحث است این است که این علمی که اسلام می گوید لازم است پیدا بشود و اگر چنانچه ظن و وهم باشد غلط است و باید موانع و عوامل باز دارندۀ اندیشۀ آزاد را کنار زد این است که این علم به چه تعلق می گیرد و موضوع علم و حوزۀ علم چیست؟ موضوع علم، جهان و انسان و تاریخ و خدا و وحی و... می باشد یعنی همان طوری که ما گفتیم که باید دنبال حق برویم و پیروی از حق بکنیم و به وسیلۀ علم ما حق را پیدا می کنیم و این حق حوزه اش باز است، علم هم حوزه اش باز است همۀ آیاتی که در قرآن دعوت به تدبر، و تعقل، تفکر، بصر، نظر، رؤیت و چیزهایی دیگر می کند، افلا یتدبرون، افلا تعقلون، افلا تتفکرون، و از این قبیل آیات را وقتی که شما نگاه می کنید، در قرآن خطاب این است که در نیروهای ماه و طبیعت و خورشید و کره و صخره و دریا و زمین و همۀ چیزها، یعنی تمام آنچه که در بستر طبیعت گسترده است، از ژرفای آسمان ها تا اعماق زمین باید اندیشید و تدبر کرد. بنابراین حوزه شناخت ما و حوزۀ علم ما جهان است با همۀ وسعتش، و ما