انتخاب غنی تر باشد یا ضعیف تر باشد دلیل بر جبر نیست و همان طور که ما در حوزۀ اراده هم اشاره کردیم، گفتیم که ارادۀ انسان است که تصمیم می گیرد ولی همین اراده و حوزۀ اراده، با شرایط تربیتی و خانوادگی و وراثتی و جغرافیایی و اقتصادی محدودتر و بازتر می شود. امام هیچگاه مجبور نمی شود، در همان عبارتی هم که در اوایل دعای ندبه است که می فرماید (و علمت منهم الوفاء به، فقبلتهم و قربتهم، و قدمت لهم الذکر العَلی، و الثناء الجلی) تو می دانستی این ها آدم های وفاداری هستند و لذا از پیشاپیش زمینه را برایشان فراهم کردی بنابراین آن یک بحث دیگر است و ما نمی خواهیم بگوییم زمینه نامساعد بوده است.
خود پیغمبر اسلام در یک خانواده ای به دنیا می آید که می بینیم رشتۀ اجدادش می خورند به ابراهیم و در این سلسلۀ اجدادی پیامبرانی وجود داشته اند یا پدرش و جدش حتی در محیط مکه هم که محیطی آلوده به شرک است بر فطرت حنیف هستند و نوعی اعتقاد به توحید و خدا و خلوص دارند. پس خانوادۀ مساعد داشتن پیغمبران یا مریم که زنی صالحه و مساعد برای عیسی ای که بعد باید به دنیا بیاید منافاتی با این مسئله ندارد که ما می گوییم جبری در عصمت وجود ندارد برای اینکه آن کار نهایی را میزان ایمان و بصیرت می کند و لذا ما اگر بنا بود بحث گسترده ای بکنیم ابعاد گسترده ای را می بایست می گفتیم. در جاهایی هم هست که خود قرآن پیغمبر را نهیب می دهد که مواظب باش، اگر کمی مسامحه کرده بودی چنین و چنان می شد، اگر مثلا آن گروه اشرافی که آمدند و چنین می خواستند تا به تو ایمان بیاورند و یک وعده هایی می خواستند از تو بگیرند اگر چنانچه کمی به آن ها نظر مساعد نشان داده بودی و متمایل به آنها شده بودی، سقوط کرده بودی، معلوم می شود در عین حال پیغمبر در یک حالی است که باز باید مراقب باشد، مراقب باشد که ممکن است دچار لغزش بشود، دائما بایستی استغفار کند و در حوزۀ ارشاد و هدایت الهی قرار بگیرد. بنابراین در عین اینکه زمینه مساعد است، آن وضع را از دست نمی دهد.
بخش دیگر عصمت پیغمبر عصمت در فکر است، در آنچه را که بیان می کند و در اندیشه آن است «وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى، اِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى» (3/53) آنچه می گوید راست می گوید، وحی است.
عصمت در