فَلْيَكْفُرْ) هر که دلش خواست ایمان بیاورد و هر کس دلش خواست ایمان نیاورد نگوئید چطور در بعضی آیات هست که همه باید ایمان بیاورید، اینجا آن مشیت تکوینی است، یعنی انسان آزاد است. قدرت انتخاب دارد و می تواند انتخاب کند. یا لا اکراه فی الدین، کسی نگوید اگر اکراه در دین نیست پس من آزاد هستم دلم نمی خواهد دین دار شوم، من بی دین می مانم چون اجباری در کار نیست، می گوییم این اجبار اجبار تشریعی است یعنی عقیده را به زور نمی شود بر شما تحمیل کرد، شما آزادید که نپذیرید، اما از نظر هدایت انبیاء و راهی که پیامبران جلوی پای شما می گذارند شما مجبورید یعنی شما را دعوت می کنند به اینکه راه حق را بپذیرید اما این دعوت کردن دست و بال شما را نمی بندد قدرت اراده را از شما سلب نمی کند، قدرت انتخاب را از شما نمی گیرد.
پس این مسئلۀ اراده انسان، اینجا از جاهای بسیار حساس است شاید بهترین مرزی که برای شناخت انسان در مکاتب مختلف هست همین حوزۀ انتخاب و اراده است، که چه اندازه به انسان می خواهد آزادی ارائه بدهد.
سؤال یکی از حاضرین: آیا با محدودیت های دین قدرت ارادۀ تکوینی سلب نمی شود؟
[پاسخ:] من احساس می کنم شما آن نکته را دقت نکرده اید. یک وقت هست آدم با ارادۀ خودش، بعد از تشخیص صلاح و فساد، یک کاری را می کند مثل اینکه شما این را تشخیص بدهید که مادۀ سمی کشندۀ خطرناکی است شما حتما این را نمی خورید ولی اینکه می گویم ارادۀ تکوینی یک چیز دیگر است، ارادۀ تکوینی این است که در عین اینکه می دانید که این مادۀ خطرناک سمی است، در عین حال قدرت سرکشیدن این را دارید، ولی آزادانه با تشخیص انتخاب می کنید که نخورید چرا چون می فهمید که خطرناک است. انتخاب می کنید نخوردن را، ولی می توانید بخورید، توانستن از شما سلب نشده است.
آن اراده ای که ما می گوییم انسان دارد همان توانستن است، توانستن اینکه این را بخورم. ولی آن مجموعۀ آگاهی های شما و آنچه به شما آنچنان اطلاعی داده است که شما به هیچ قیمت حاضر نیستید تسلیم این کار بشوید و این را بخورید. دین یک مسئلۀ دیگر است دین نوعی سلب اراده است از نظر تشریعی و الا