ماتریالیست می گوید که فقط همین است و ما می گوییم نه یک چیزهای دیگری هم هست.
سؤال: من مسئلۀ ابوعلی سینا را به عنوان یک فیلسوف به خوبی درک نکردم؛ به عقیدۀ من ابوعلی سینا را از روی نوشته های یک شخص دیگری می شود شناخت که آنها دیده اند و تجربه اش کرده اند، پس یک حالت شناخته شده دارد نه حسی.
جواب: درست است که این مسئله یک مقداری ظریف است که چطور می شود ما بوعلی سینا را می شناسیم در صورتی که محسوس نیست و تجربه هم نشده است، ما به محسوسات و تجربه های دیگران اعتماد می کنیم و بعد معتقد می شویم به اینکه چنین چیزی هست اما برای من به عنوان یک فرد، آیا خودم بوعلی را تجربه کردم و یا حس کردم که معتقد به فیلسوف بودن بوعلی شدم؟ آن آقای راسیونالیست می گوید من آن چیزی را قبول می کنم که محسوس باشد و آن آقای ماتریالیست می گوید آن چیزی مورد قبول من است که محسوس و تجربه شده باشد. و من می گویم منی که معتقد به بوعلی شدم من حس نکردم و تجربه هم نکردم، بلکه دیگران بوعلی را حس و تجربه کرده اند و من به حرف آنها اعتماد کرده ام پس حرف آنها برای من آیه شده است. پس خود بوعلی برای من محسوس نیست و من از یک راه دیگر آن غیر محسوس را کشف کردم، یعنی من از حرف دیگرانی که حس و تجربه کرده اند معتقد شدم پس برای من محسوس و مجرب نیست بنابراین من از طریق اشاره یک آیه و یک جلوه ای توانسته ام به وجود خدا یا وجود بوعلی سینا پی ببریم.
سؤال: قضاوت انسان در مورد گذشته یا آینده مربوط به قدرت تجربۀ او نیست.
جواب: تجربه اگر بخواهد بدون دخالت تعقل کاربردی داشته باشد فقط در حوزۀ تجربه اش محدود است یعنی روی همان چیزهایی که آزموده می تواند نظر بدهد، در مورد آیندۀ جهان که هنوز ندیده و نیازموده نمی تواند نظر بدهد، تجربه یعنی آزمایش موضوع و موارد مختلفی از یک حقیقت، 100 نوع آب را آزمایش می کنید و بعد قضاوت می کنید.