فهرست مطالب کتاب

هم ساخته و پرداختۀ خود خلاقیت ذهن است، یعنی به یک چیزهایی رسیده مجموعه ای از معلومات فلسفی و فکری کسب کرده ولی اصول و کلیاتش را خودش آفریده و خلق کرده و به وجود آورده و باز در عین حال همین ذهن انسان آئینه و مرآت است و نشان دهندۀ خارج است، یعنی همان هویت علمی انسان عین را می بیند و درک می کند ( عین در برابر ذهن است و ذهن آنچه که در درون انسان است عین آنچه که در بیرون انسان است) این ذهن انسان با عین رابطه دارد یعنی با واقعیت خارجی رابطه دارد و رابطه اش رابطۀ مرآت و آئینه است و نشان می دهد و متجلی می کند منتها در این عین که همان رئالیته است همان عینیت خارجی و همان تحقق خارجی است، و همان طور که قبلا گفتیم که ما در مورد عین قائلیم که مجموعه ای از ماده و ماوراء است یعنی هم ماده است و هم اشیاء مادی و هم آن حقایق غیر مادی که با چشم دیده نمی شود، اما وجود دارد یا همان مثالی که قبلا گفتیم که مجموعۀ معلومات شما وجود دارد، اما در خارج نیست، اصول کلی، در عالم وجود دارد اما به چشم دیده نمی شود، و در به اصطلاح بعد دیگری از جهان هستی وجود دارد، خدا حقیقتی است که وجود دارد، اما در بعد ماده قابل رویت و قابل مشاهده نیست، حقیقتی است که در عالم وجود دارد رئالیته است، عین است، تحقق است و در عین حال قابل رؤیت نیست و قابل مشاهده نیست، پس ما می گوئیم که این هویت علمی انسان مقداری از تصورات خودش را از طریق جسم گرفته و اگر بخواهیم اسمش را خالق و مخلوق بگذاریم هویت علمی مقداری اش پدیدۀ آن چیزهایی است که از طریق حس دریافت می شود، اما مقداری از آنها بافت ذهن و خلاقیت ذهن است که توسط عقل اندیشه هایی می آفریند که آن اندیشه ها در قالب ماده وجود ندارد و آنها را از بیرون نگرفته، بلکه خود ذهن خلاق است و می سازد مثل آن خلاقیت های هنری و تفکرات فلسفی.
ذهن نسبت به عین چه رابطه ای دارد؟ ذهن نسبت به عین کاملا رابطۀ مرآت و آئینه را دارد یعنی آن تحقق خارجی در ذهن آدم منعکس می شود منتها تحقق خارجی شامل ماده و شامل غیر ماده هر دو می شود بنابراین اصلا آن سیستم قضاوتی که دیگران دربارۀ این مسئله می کنند که در رابطۀ بین ماده

نظر خود را ارسال کنید