فهرست مطالب کتاب

فکر هم روشن است به خاطر اینکه اولا در پرتو وحی یک نورانیت و بصیرتی برای پیغمبر پیدا می شود وقتی ارتباط معنوی با خدا پیدا می کند، حوزۀ فکر و اندیشۀ پیغمبر باز و بصیر می شود این یک، دوم اینکه اگر بنا بود در فکر پیغمبر اشتباه وجود داشته باشد در دعوت پیغمبر و رسالت پیغمبر اشتباه وجود داشته باشد، سندیت قول پیغمبر از بین می رفت و مردم که بایستی اعتماد کنند و حرف پیغمبر را بپذیرند اگر بنا باشد که اعتماد برود و پیغمبر در حرف هایش اشتباه کند بنابراین هر فرمانی که از پیغمبر صادر شد ما می توانستیم بگوییم که احتمالا این فرمان مال خدا نیست حق نیست لغزش و اشتباه است پس برای اینکه سندیت داشته باشد پیغمبر معصوم است و به دلیل اینکه پیغمبر برگزیدۀ خداست و با خدا ارتباط دارد و به او وحی می شود حوزۀ دید و بینش او باز و دارای بصیرت می شود و لذا از لغزش محفوظ می شود.
پس این یک مسئله که زمینه برای نزول وحی مساعد بوده و پیغمبر هم معصوم است.
اصل دومی که در قضیۀ نبوت بایستی در نظر داشته باشیم مسئلۀ خود وحی است یعنی زمینۀ فکری و روحی مساعد و آدم، آدمی است لایق، خود وحیی که بر پیغمبر القاء می شود چیست؟
اجمالا می گوییم وحی نوعی آگاهی است که با آگاهی های معمولی که برای افراد از راه هایی که قبلا اشاره کردیم در بحث شناخت، پیدا می شود فرق دارد، یعنی نه از طریق سمع است نه از طریق بصر است نه از طریق دیگر حواس، نه از طریق تعقل درونی و ذهنی است که آن را بیافریند، نه ابداع ذهنی است نه نوعی الهام و اشراق است که ناگهان ذهن، در یک صفایی در یک سطحی قرار بگیرد و یک جرقه های نورانی از درون ذهن بجهد و مطالبی را بفهمد و متوجه بشود. هیچ یک از این ها نیست، اشراق، کشف و شهود، تعقل، تجربه، مشاهده، حس و این طور شناخت ها و راه های آگاهی معمولی که برای بشر حتی خواص از بشر یعنی نوابغ و نوادر و فلاسفۀ بزرگ، اندیشمندان بزرگ تاریخ پیدا می شود آن آگاهی از نوع این آگاهی ها نیست بلکه آگاهی است که صاف و خالص و بدون پیرایه و مستقیم از طرف خدا بر جان پیغمبر وارد می شود و بنابراین هیچ پیش ساخته نیست و هیچ زمینۀ ذهنی قبلی ندارد.
 برای یک مخترع یا برای یک نویسنده یا یک شاعر یک سلسه افکار و اندیشه ها و جملات و

نظر خود را ارسال کنید